روان نژندی انتقال

روان نژندی انتقال

معنی کلمه روان نژندی انتقال در فرهنگستان زبان و ادب

{transference neurosis} [روان شناسی] در روان کاوی، واکنش های روان نژندانه ای که فرایند انتقال آنها را ایجاد می کند اما ناشی از احیا و تجربۀ مجدد تعارض ها و ضربه های روانی (trauma ) در دوران کودکی بیمار هستند

معنی کلمه روان نژندی انتقال در دانشنامه عمومی

در روان کاوی، به واکنش های روان نژندانه ای که فرایند انتقال، آن ها را ایجاد می کند اما ناشی از احیا و تجربه مجدد تعارض ها و ضربه های روانی ( Trauma ) در دوران کودکی بیمار هستند را روان نژندی انتقال ( به انگلیسی: Transference neurosis ) می نامند.
«انتقال» که غالباً به طور ناخودآگاهانه صورت می گیرد، عبارت است از یکی پنداشتنِ شخصیتی که بیمار در محیط بلافصل خود می شناسد ( به ویژه روانکاوِ معالجش ) با شخص دیگری که در گذشته می شناخته و برایش مهم بوده است. «انتقال» فرایندی است که هم در ذهن بیمار می تواند رخ دهد و هم در ذهن روانکاو.

جملاتی از کاربرد کلمه روان نژندی انتقال

بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (به انگلیسی: Borderline personality disorder (BPD)) در مرز روان نژندی و روان‌پریشی قرار دارند و مشخصهٔ آن‌ها ناپایداری حالت عاطفی، خلق پریشان، ترس شدید از رها شدن، روابط پرتنش و ناپایدار و خودانگارهٔ آن‌هاست. این اختلال را به نام‌های شخصیت‌انگاری (اصطلاحی که هلنا دوچ وضع کرده‌است)، اسکیزوفرنی شبه‌نوروتیک (که پاول هوخ و فیلیپ پولیتن وصف کرده‌اند) و اختلال منش روان‌پریشانه (که جان فرش ذکر کرده‌است) نیز خوانده‌اند. در ICD-10 نیز اختلال شخصیت دارای بی‌ثباتی هیجانی نامیده شده‌است. شخصیت مرزی الگوی فراگیر بی‌ثباتی در روابط بین‌فردی، خودانگاره و عواطف، به همراه تکانشگری، رفتارهای و افکار خودکشی، آسیب زدن به خود و برش (معمولا سطحی در ساعد و مچ دست)، احساس‌های مزمن پوچی و اندیشه‌پردازی پارانویایی گذرا است که در اوایل بزرگسالی (حدود ۳٫۲ درصد بیماران نوجوانان هستند) آغاز شده و در زمینه‌های گوناگون خود را نشان می‌دهد.
کتاب‌هایی هستند که بیش از نویسنده‌شان در قلمرو ادبیات حائز اهمیت اند، و رمان «بیراه» از آنجمله‌است. منتقدان، بحق، این رمان را انجیل یا کتاب دعای پیروان «مکتب انحطاط» نامیده‌اند، زیرا تمامی ویژگی‌های این جریان فکری به بارزترین شکل در شخصیت د. اسنت، تنها پرسوناژ این رمان، تجلی یافته‌است: دلزدگی نسبت به جامعه صنعتی، رخوت و درماندگی چاره ناپذیر، روان نژندی مسموم و شریرانه خاص پایان سده نوزدهم. هویسمانس نه فقط تمامی این خصوصیات را در وجود داسنت جاویدان ساخته، بلکه قهرمانی آفریده که در آن واحد هم گروتسک است و هم رقت‌انگیز. این اشرافزاده منزجر از جامعه و بشریت، که می‌خواهد «خلاف جریان» عادی زندگی شنا کند و می‌کوشد در حسگرایی ظریف طبعانه بی‌قراری‌هایش را فرونشاند، و چون به بن‌بست می‌رسد، نجات خویش را در ایمان می‌جوید و رحمت‌الهی را طلب می‌کند، یکی از منقلب‌کننده‌ترین شخصیت‌های مشوش عالم ادبیات است، که بسیاری از دلهره‌ها و آشفتگی‌های روانی انسان مدرن را در بطن خویش دارد. استفان مالارمه یکی از مبهم‌ترین و مشهورترین اشعارش، «نثری برای د. اسنت» را با الهام از رمان «بیراه» نگاشت.