رو پنهان کردن

معنی کلمه رو پنهان کردن در لغت نامه دهخدا

رو پنهان کردن. [ پ َ /پ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خود را نشان ندادن. مخفی کردن چهره را و حجاب گرفتن. خود را از دیده نهان کردن.

معنی کلمه رو پنهان کردن در فرهنگ فارسی

خود را نشان ندادن مخفی کردن چهره را و حجاب گرفتن

جملاتی از کاربرد کلمه رو پنهان کردن

وی چندین جوایز ار جشنواره‌های مختلف در یوگسلاوی و همچنین دو اجرا در مسابقه آواز یوروویژن در سال ۱۹۷۶ با این دوره مرتبط است. (با آهنگ «نمیتونم دردم رو پنهان کنم») و در سال ۱۹۸۱. (به عنوان صدای مکمل وایت در آهنگ "لژلا"، همراه با ند اوکرادن و جادرانکا استجاکوویچ). همچنین جوایز اجتماعی برای مشارکت در اقدامات بشردوستانه، اجرای کنسرت در داخل و خارج از کشورو نمایش‌های تلویزیونی وجود دارد. نسل‌ها برخی از آهنگ‌های سفیر را به یاد می‌آورند ("زملجو موجا"، "نمی‌توانم دردم را پنهان کنم"، "جایی روی فلان دریا).
نیست از نور حقیقت هیچ چشمی بی نصیب از که رو پنهان کند حسنی که عالمگیر شد
دید تا روی ترا آینه، رو پنهان کرد خجلت صبح قیامت نتوانست کشید
به صحرا گر نمایی چهره، رو پنهان کند لاله به گلشن گر گشایی زلف، سنبل برنمی‌آید
گوشه گیری فیضها دارد درین وحشت سرا قطره از دریا چو رو پنهان کند گوهر شود
آن امیر از مکر بر عیسی تند عیسی اندر خانه رو پنهان کند
خموش باش و چو ماهی در آب رو پنهان بهل تو دعوت عامان چو ز اهل عمانی
هیچ نقشی نیست کز آیینه رو پنهان کند دل چو روشن شد کتاب و دفتری در کار نیست
در نقاب خامشی یک چند رو پنهان کنم بکر معنی را ازین نامحرمان دارم دریغ
می لعلی اگر در سنگ رو پنهان کند صائب بس است از هر دو عالم نشأه دیدار عاشق را
از نفاق دوستان، دشمن گوارا می شود مرهم خاری که رو پنهان نماید سوزن است