رخنه رسیدن. [ رَ ن َ / ن ِ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) شکاف یافتن. رخنه پیدا شدن. شکست برداشتن.شکستن. ترک برداشتن. || فساد یافتن. تباهی گرفتن. نااستواری یافتن. تزلزل گرفتن : صدر عالی است کعبه خرد است رخنه در کعبه خرد مرساد.خاقانی.
معنی کلمه رخنه رسیدن در فرهنگ فارسی
شکاف یافتن رخنه پیدا شدن یا فساد یافتن تباهی گرفتن نااستواری یافتن
جملاتی از کاربرد کلمه رخنه رسیدن
فون مانشتاین با به دست آوردن دست بالا قصد داشت تهاجم را ادامه دهد. گروه ارتش جنوب گردان ۶۰ زرهی با ۷۵ تانک را بدین منظور اختصاص داد. سازماندهی مجدد پیادهنظام ورماخت برای ادامه عملیات شب ۲۳ ژانویه به پایان رسید ولی گردان زرهی مذکور هنوز در موقعیت مطلوب قرار نگرفته بود. مقرر گشت پیادهنظام شب ۲۵ ژانویه خط دشمن را بشکند تا گردان ۶۰ زرهی بلافاصله پس از رسیدن از طریق آن در اراضی تحت سلطه دشمن رخنه کند. به هر صورت، با آغاز تهاجم ارتش سرخ در ناحیه ایزیوم علیه گروه ارتش جنوب، سه گروه از هواگردهای ناوگان چهارم هوایی لوفتوافه منطقه را به مقصد ناحیه خارکوف ترک کردند. گروه ارتش جنوب با توجه به نیاز خود، گردان ۶۰ زرهی را نیز روز ۲۴ ژانویه مجدداً فراخواند. بدین ترتیب ارتش یازدهم با لغو طرح تهاجم، موضع تدافع زمستانه به خود گرفت.
صلیبیون هنگامی که به حومهٔ اورشلیم رسیدند با منطقهای خشک و بدون گیاه و خالی از منابع آب و غذا مواجه شدند. در این مکان، هیچ دورنمایی برای رسیدن نیرویامدادی وجود نداشت و حتی بیم حملهٔ قریبالوقوع حاکمان محلی فاطمی نیز میرفت. هیچ امیدی به تلاش برای محاصره کردن شهر مانند آنچه در انطاکیه روی دادهبود، وجود نداشت و صلیبیون از جنگجویان، پشتیبانی، آذوقه و زمان کافی برخوردار نبودند. در مقابل، آنها تصمیم گرفتند تا مستقیماً به شهر یورش ببرند. صلیبیون دارای انتخابهای محدوی بودند زیرا برطبق تخمینها از نیروی آنان، تنها ۱۲٬۰۰۰ نفر شامل ۱۵۰۰ سوارهنظام باقیمانده بود. گادفری و تنکرد، در شمال شهر اردوگاهی ساخته بودند، ریموند اردوگاه خود را در جنوب شهر برپا کرد. علاوه بر این، نیروهای پروانسی نیز در ۱۳ ژوئن و در نخستین حمله شرکت نکردند. این اختلافات در میان سپاه صلیبیون به وحدت عمل آنان صدمه میزد. در نخستین حمله که احتمالاً بیشتر برای گمانهزنی از میزان توان استحکامات صورت پذیرفت، صلیبیون پس از رخنه کردن به دیوار بیرونی، در نفوذ به دیوار درونی شهر ناکام ماندند.
فون مانشتاین در ادامه سپاه ۳۰ را به کمک سپاه تحت فشار ۴۲ فرستاد و توانست با اجرای یک ضد حمله زمستانی روز ۱۵ ژانویه سال ۱۹۴۲ فئودوسیا را باز پس بگیرد و ۱۶ هزار نفر تلفات به دشمن وارد کند. به هر حال بدین ترتیب آخرین نیروهای ذخیره خود را نیز صرف کرد. بین ماههای فوریه تا آوریل با منابعی به شدت ضعیفتر، درگیر عملیات دفاعی در دو جبهه بود. رسیدن نیروی کمکی و تدارکات از طریق دریای سیاه به مدافعان امر محاصره سواستوپول را بیتاثیر میساخت. نیروهای درون شهر به اندازهای تقویت شدند که در نهایت از نظر عددی به قریب دو برابر نیروهای فون مانشتاین رسیدند. او بین ماههای فوریه تا مه سه تهاجم از درون شهر برای شکستن محاصره را دفع کرد. با دریافت لشکر بیست و دوم زرهی در مقابل دفاع آماده دشمن اقدام به حمله به شهر کرد که مجدداً شکست خورد. در این ضد حمله نیز درس دیگری از چگونگی کاربرد نیروهای زرهی گرفت تا متوجه شود بدون پشتیبانی یگانهای مهندسی، پیادهنظام و توپخانه اقدام به رخنه با این نیروها مرگبار خواهد بود و برخلاف پیروزیهای سالهای ۴۱–۱۹۴۰، میبایست با ترکیب کاملی از جنگافزارهای مختلف بر دفاع آماده دشمن فائق آید. ماه آوریل به دیدار هیتلر در ولفسشانتسه در پروس شرقی رفت تا دستورالعمل چگونگی پیشبرد عملیات در سال ۱۹۴۲ را دریافت کند. پیشوا با شنیدن طرحهای عملیاتی او در ارتباط با دو جبههای که ارتش یازدهم درگیر آن بود، دستش را نسبتاً باز گذاشت. فون مانشتاین هیتلر را راضی کرد به جهت کمبود تدارکات ضروری تهاجم به شبهجزیره کرچ تا ۵ مه به تأخیر بیفتد. پیشوا همچنین وعده پشتیبانی قدرتمند هوایی به او داد.
چنانچه هک را آنگونه که تصور میشود «رخنهٔ غیرقانونی در رایانهها» تعریف کنیم، هکتیویسم را میشود «استفاده قانونی یا غیرقانونی از ابزارهای دیجیتال برای رسیدن به مقاصد سیاسی و اجتماعی» دانست. رخنهکنشگرها یا هکتیویستها، هکرهایی هستند که در جهت ترویج و تبلیغ عقایدشان یا رسیدن به مقاصد سیاسی و اجتماعی مشخصی دست به رخنه کردن میزنند. حرکتهای هکتیویسم بر پایهٔ این عقیده استوارند که استفاده بهجا از کدهای رایانهای میتواند نتایجی مشابه با نتایج حرکتهای کنشگری یا نافرمانی مدنی داشته باشد.
در نهایت پس از تصرف پلی بر روی رود بوگ در پرفومایسک توسط لشکر شانزدهم زرهی ورماخت و رسیدن لشکرهای یکم کوهستان و نهم زرهی آن در نزدیکی ترویانکا به یکدیگر، ۳ اوت یگانهای گروه زرهی ۱ و ارتش هفدهم ورماخت به یکدیگر متصل شدند تا محاصره را در جنوب شرقی اومان تکمیل نمایند. اتصال لشکر شانزدهم زرهی ورماخت به نیروهای مجارستانی در پرفومایسک محاصره کوچکتر دیگری پدیدآورد. تیولنف با عدم آگاهی از دو تکه شدن نیروهای تحت محاصره و با تصور این که دیواره شرقی محاصره تنها توسط نیروهای متحرک آلمانی تشکیل شدهاست، مجدداً دستور به «انهدام نیروهای رخنه کننده آلمانی با عملیاتهای فعال به سمت شرق و تصرف و مقاومت سخت در خط زونیگورودکا، برودتسکویه، نوو-آرخانگلسک، ترنووکا و کراسنوپوله» داد. در حقیقت دو سپاه موتوریزه گروه زرهی ۱ ورماخت با ۶ لشکر به همراه ۲ لشکر پیادهنظام دیگر در حال تهاجم به گروه پوندلین از جانب شرقی بودند.
کنسولان جنگ را لازمهٔ ریاست و بلکه موجودیت و زیست ملت روم میدانستند و مردم را طوری عادت داده بودند که بهمحض رسیدن به کنسولی اولین قدم تهیه و تدارک جنگ بود و نمیگذاشتند آتش جنگ گذشته سرد شود و جنگهای بیمحابا و فتح و ظفر و چیرهشدن بر دشمن و، در نتیجه، کشورگشایی جزو شرافت مردم شده بود و بدان افتخار میکردند. جنگ برای آنان یک سنت عادی و دائمی شده بود. رومیان چون دائم در جنگ بودند، در فنون رزمآرایی و نبرد مهارت بهسزایی یافتند و نتیجهٔ جنگهای دائمی این شد که هیچوقت صلح نمیکردند مگر بهعنوان فاتح، زیرا معتقد بودند که نباید بهعنوان یک مغلوب صلح کنند، و چون بعد از هرصلحی بلافاصله جنگ با قومی دیگر آغاز میکردند، نمیخواستند نام «صلح» بهمیان آید. در موقع شکست، از بازخرید اسیران امتناع میکردند و زنانشان اجازهٔ گریستن نداشتند و ارتش مغلوبشان را بدون هیجگونه مزد فوراً بهخدمت وامیداشتند و به جزایر نزدیک، مثل سیسیل، میفرستادند تا وقتی که دشمن از خاک روم خارج شود. با اینکه غالباً فاتح بودند و دنبالهٔ فتح همیشه استراحت و عیشوعشرت است، آنان همیشه حاضر به جنگ بودند و دنبال استراحت و تعیش نمیرفتند؛ شدت و پایداری و سختی در اینکه حتماً پیروزی نصیب سپاه روم شود روم را پیوسته در کوشش نگاه میداشت. اگر جنگهای رومیان بدون زحمت به نتایج مطلوب میرسید و میتوانستند بهسرعت شهرها را فتح کنند، مسلماً زوال و انحطاط در بینشان رخنه میکرد و نمیتوانستند موقعی که هانیبال یا گلها یا پیروس بر جمهوری حمله بردند مقاومت کنند و زود از پایدرمیآمدند.
با وجود مقاومت سرسختانه نیروهای ارتش سرخ و بارندگی شدید غیرمنتظره، ارتش هفدهم ورماخت موفق به رخنه در ناحیه وینیتسا گشت و ارتش یازدهم آن تا رود دنیستر پیش رفت. شرایط میدانهای نبرد، سبب گشت گروه زرهی ۱ موظف به رساندن خود به رود دنیپر و ایجاد گذرگاهی بر آن در جنوب کییف شود. روز ۲۸ ژوئیه استاوکا به جبهههای جنوب غربی و جنوبی شوروی فرمان داد در یک عملیات مشترک اقدامات تهاجمی دشمن را با اختلال مواجه سازند و اجازه رسیدن آن به رود دنیپر را ندهند. جبهه جنوب غربی شوروی میبایست نیروهای خود را سازماندهی مجدد مینمود و آماده تهاجم به سمت رادومیشل و ژیتومیر میشد تا به جبهه جنوبی شوروی متصل گردد. با تکمیل محاصره اومان توسط آلمانیها در ۴ اوت و گرفتار شدن ارتشهای ششم و دوازدهم شوروی در آن، فرمان پیشین استاوکا زائد به نظر میرسید تا ارتش پنجم جبهه جنوب غربی شوروی با دریافت سپاه ۱ هوابرد، سپاههای ۱۵ و ۳۱ تفنگدار و سپاههای ۹ و ۲۲ مکانیزه از همان روز به تنهایی دست به تهاجم بزند. ضد حمله ارتش پنجم شوروی با دستآوردهای ناچیز و تحمل تلفات سنگین روز ۸ اوت متوقف شد. همان روز کوروستن در ۱۵۰ کیلومتری شمال غربی کییف، به تصرف سپاه ۱۷ ارتش ششم ورماخت درآمد تا ارتش پنجم شوروی به سمت کییف عقب بنشیند.