معنی کلمه رخنه بستن در لغت نامه دهخدا
مهدی آخرزمان شد کز درش
رخنه آخرزمان بست آسمان.خاقانی.لیک نیارند به مکر و حیل
بستن آن رخنه که آرد اجل.امیرخسرو دهلوی.
برخى از نويسندگان و مصححان ؛ بى باكانه و به گونه اى جسارت آميز و بدون حزمو احتياط، كلمه اى را - كه حق و صواب در آنست كه به همان صورتاول ، حفظ و ابقاء گردد - به تصحيح آن دست مى يازند، و براى نشاندادن منظور خود ازرمز و نشانه (ضبة ) استفاده مى كنند، از آن نظر كه كار آنهاهمانند (ضبة الاناء لحيمكارى و ترميم ظروف ) مى باشد (و مى خواهندبفهمانند كه با دستكارى خود،خلل و يا نقائص را از پيش خود ترميم و اصلاحمى نمايند). كار چنين مصححانى با كارلحيم كاران و ترميم كنندگان ظروف ،داراى وجه اشتراك مى باشد كه خلل و رخنه ها را اصلاح مى نمايند. و يا آنكه كار اينگونه نويسندگان و مصححان بهمنزله (ضبة الباب ) است (يعنىهمان كلون وقفل درب و آهن پهنى است كه درب راقفل مى كند)؛ چون با چنين تصحيحى ، آن كلمه درمحيطى بسته و محدود مى ماندكه قرائت آن داراى وجه صحيحى نيست ؛ چنانكه كلونوقفل ، وسيله اى است كه براى بستن و قفل كردن درب ، مورد استفاده قرار مىگيرد.