راست شمردن

معنی کلمه راست شمردن در لغت نامه دهخدا

راست شمردن. [ ش ِ / ش ُ م َ / م ُ دَ ] ( مص مرکب ) درست انگاشتن ، راست حساب کردن. راست داشتن. راست پنداشتن. || حقیقت و صدق بکار داشتن :
خاطر شاه را چو آینه دان
همه نقشی در او معاینه دان
آنکه تا بود نقش راست شمرد
نقش کژ پیش او نشاید برد.اوحدی.

معنی کلمه راست شمردن در فرهنگ فارسی

درست انگاشتن . راست حساب کردن .

جملاتی از کاربرد کلمه راست شمردن

و از جمله لطائفى كه در ترتيب شمردن اقوالمذكور به كار رفته اين است كه از عدد سه تا هشت را پشت سر هم آورده با اينكه سه عددرا شمرده شش رقم را نام برده ، فرموده (سه نفر، چهارمى سگشان ، پنج نفر، ششمىسگشان ، هفت نفر هشتمى سگشان ). و اما كلمه (رجما) تميزى است كه به وصف دوقول اول به عبارت قول بدون علم مى پردازد و (رجم ) همان سنگ سار كردن است وگويا مراد از (غيب ) غايب باشد، يعنى قولى كه معنايش از علم بشر غايب است وقائلش نمى داند راست است يا دروغ ، آنگاه گوينده كلامى را كه چنين شاءنى و چنينوضعى دارد به كسى تشبيه فرموده كه مى خواهد با سنگ كسى را بزند،