ذو مصدق

معنی کلمه ذو مصدق در لغت نامه دهخدا

ذومصدق. [ م ِ دَ ] ( ع ص مرکب ) شجاع ذومصدق ؛ دلیری راست حملة. || جواد ذومصدق َ؛ اسپ راست تک و راست رَوِش.

معنی کلمه ذو مصدق در فرهنگ فارسی

شجاع ذو مصدق . دلیری راست حمله .

جملاتی از کاربرد کلمه ذو مصدق

ای عاشق موفق وی صادق مصدق می‌بایدت چو گردون بر قطب خود تنیدن
دکتر مصدق در نخستین قدم اصلاحی بلافاصله پس از قبول مسئولیت، ضمن آن که وجه پیشنهادی برخی بزرگان را به عنوان پیشکش نپذیرفت قاطعانه آنان را ملزم کرد که بدون ضابطه از مردم پولی دریافت نکنند. وی رسماً اعلام کرد که مبلغ شش هزار تومان بودجه ایالتی زیاداست و مبلغ دو هزار تومان کافی است و پس از آن وی، دو سوم از حقوق ماهانه خود را به خرانه بازگرداند.
رکاب تو عزم مصمم ربوده عنان تو حزم مصدق گرفته
جهانبان مطلق نماینده حق رسول مصدق نبی مکرم
همچنین نواب صفوی رهبر گروه فداییان اسلام نیز که در زمان کودتا در خارج از کشور بود طی یک مصاحبه در بغداد سقوط مصدق را به شاه تبریک گفت.
این خیابان به یاد دکتر حسین فاطمی از اعضای جبهه ملی و وزیر خارجه کابینه دکتر مصدق که پس از کودتای بیست و هشت مرداد اعدام شد، نامگذاری شده است. این خیابان پیش از انقلاب، نام‌های دیگری چون خیابان سازمان آب، خیابان ایران‌نوین و خیابان آریامهر نیز داشته است.
انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی با درگیری همراه بود و به تشنج کشیده شد. کار بجایی رسید که پس از انتخاب ۸۰ نماینده، مصدق به دلیل دخالت ارتش و دربار، مجبور شد دستور توقف انتخابات حوزه‌های باقی‌مانده را صادر کند. ولی برخی مورخان عقیده دارند مصدق با پی بردن به اینکه جناح مخالف، اکثریت قابل توجه کرسی‌های استانی را به‌دست خواهند آورد، پس از اینکه انتخاب شوندگان به حد نصاب رسیدند (هفتاد و نه نماینده)، انتخابات را متوقف کرد. بدین ترتیب، در مجلس هفدهم، نماینده‌ای از بسیاری از شهرهای بزرگ مانند شیراز و اصفهان و مشهد و کل خوزستان و بخش‌هایی از مازندران و کردستان و همدان و لرستان حضور نداشت و کرسی ۵۵ نماینده خالی مانده بود.
نمایندگان طرفدار مصدق در حمایت از ابقای دولت و انحلال مجلس استعفا دادند. همین باعث شد تا دیگر جلسات مجلس به حد نصاب نرسیده و تشکیل نشود. از طرف دیگر مصدق رفراندومی با موضوع انحلال مجلس و ابقای دولت برگزار کرد. این نخستین همه‌پرسی تاریخ سیاسی ایران است.
یک سال بعد تلاش مشابهی برای جایگزینی او با احمد قوام منجر به قیامی در حمایت از مصدق در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ شد و بلافاصله پس از آن تلاش‌ها برای نصب سرلشکر بازنشسته فضل‌الله زاهدی به نخست‌وزیری شروع شد.
شاهیکه چون جلالش زد نوبت انا الحق ذرات ما سوا را شد رتبتش مصدق
عبدالعلی لطفی (زادهٔ ۱۲۵۹ آمل –درگذشتهٔ ۱۳۳۵ تهران) سیاستمدار و حقوق‌دان، وزیر دادگستری ایران در دولت محمد مصدق بود. وی پیش از دوران وزارت، رئیس دیوان جزای عُمّال دولت (دیوان کیفر کارکنان دولت) و رئیس کل بازرسی کل کشور بود.
بـراى پـيـروان (و شـيـعيان ) علامت و نشانه هائى در اخبار و روايات ذكر شده . از جمله درمـجـلد 15 بـحـار ص 141(202) از امـام شـشـم عـليـه السـلام روايـت شـده كـه فـرمود:پـيـروان مـا را مـواقـع نـماز آزمايش كنيد كه چگونه آنرا مراقب و محافظند، و چگونهاسـرار مـا را پـيـش دشمنانمان حفظ مى كنند، و چگونه نسبت به امواشان با برادران دينىخـود مـواسـات دارنـد. بـاز هـم در هـمان مجلد(203) ص 146 ـ از امام ششم عليهالسـلام روايـت شده كه فرمود: شايسته است كسى كه ادعا مى كند كه من شيعه هستمدليل و برهان گويا بر صدق ادعاى درونى خود بياورد (تا صدق گفتارش معلوم گردد)راوى گـفـت مقصود از اين برهان ظاهر و آشكار چيست ؟ حضرت فرمود: مقصود و منظور آنستكـه حـلال خـدا را حـلال و حـرام خـدا را حـرام دانـد (و بـدانعمل كند) و اعمال ظاهر او مصدق باطنش باشد.
محمد مصدق در روزهای آخر عمر خود دربارهٔ حوادث سال ۳۲ می‌گوید:
از آینه کون و مکان روی تو دیدیم بینا نبود منکر این قول مصدق

استدلال مصدق برای تصدی وزارت جنگ این بود 

من از حلق صراحی می‌شنیدم به وقت صبح تسبیح مصدق
ور کسی چیزی آورد به زبان که نباشد به دل، مصدق آن
موفق آمد رایش چو طاعت مقبول مصدق آمد قولش چو آیت منزل