ذات شل
معنی کلمه ذات شل در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ذات شل
ز وصل واصلان شو ذات آیات گذر کن از نمود و بود ذرات
وجود هم به همين گونه داراى مراتب مختلفى است كه تفاوت آن ها به واسطه شدت وضعف مى باشد. پايين ترين مراتب وجود طبيعت و ماده است و عالى ترين مراتب وجود، ذاتمقدّس خداوند است كه از جهت كمال وجودى غير متناهى است . در بين اين دو مرتبه درجاتى ازوجود داريم كه تفاوت آن ها نيز به واسطه شدت و ضعف مى باشد. پس ، از اين جا روشنمى شود كه وجود هر چه قوى تر و درجه اش بالاتر باشد به همان نسبت به ذات خداوندنزديك تر خواهد بود. اكنون با توجه به مقدّمه مذكور مى توان معناى قرب بنده بهخداوند متعال را تصور كرد. انسان از جنبه روح حقيقت مجردى است كه از جهتفعل به ماده تعلّق دارد و به همين جهت مى تواند حركت كند وكامل و كامل تر گردد تا به مرتبه نهايى وجود خود برسد. از آغاز حركت تا رسيدن بهمقصد، يك شخص و يك حقيقت بيشتر نيست ليكن هر چه بيشتر كسبكمال و فضايل نمايد و در مراتب وجود سير و صعود كند به همان نسبتتكامل روح خود به منبع وجود يعنى ذات مقدس خداوند نزديك تر مى شود.
در این صورت نظر کن منظر یار اگرچه نیست ذات حق پدیدار
وظيفه اول تسبيح نام خداست : (فسبح باسم ربك العظيم ) (562) (سبح اسم ربكالاعلى ) (563) . تسبيح ، تقديس و تنزيه نام خدا آن است كه نه آن را در امورباطل به كار برند و نه در كار حق از آن غفلت كنند و نه در كنار آن نام ديگرى را يادكنند . همان گونه كه مقتضاى تسبيح و تقديس ذات اقدس الهى آن است كه هر نقصى را ازحريم او سلب كنند و آن ذات را مبداء مستقل هر اثر و منتهاى بالذات هر صيرورت بدانند ودر كنار ذات او هيچ ذاتى را مستقل ندانند .
تذكر: برخى براى فرق بين يمين كه فقط به الله حاصل مى شود و بين تيمن كه به اسم الله تحقق مى يابد، نكته تبرك به نامخدا را ذكر كرده اند؛ يعنى سوگند بر اساس حكم فقه ، به الله حاصل مى شود، نه به اسم الله ، ليكن تبرك به اسم الله حاصل مى شود، چه رسد به ذات الله (589)
ذات و حقيت اولش باطل شود و به ذات ديگرىمبدل گردد، و حال آنكه قبلا روشن شد كه معناىتمثل اين نيست ، بلكه حفظ ذات و حقيقت ، و ظهورش بر خلاف آن است .
چو ایشانند بیشک ذات سبحان یقینِ سرّ عشق و جان جانان
ريشه قداست و كرامت همه آنها در اسلام ، وابستگى به ذات مقدّس خداوند است و هر چه وابستگى آن به خدا بيشتر باشد، قداست آن هم بيشتر است و ما بايد احترام ويژه آنها را حفظ كنيم . امّا مقدّسات :
ز لا اثبات الّا اللّه بنگر ز لا کل ذات الّا اللّه بنگر
ای شده بر ذات پاکت ختم کار سروری همچو بر ذات محمد کسوت پیغمبری
ای ذات تو گلدسته بستان جلال وی نام تو سر دفتر دیوان کمال
از آن جام محبّت خورد و کل شد که او در اصل فطرت ذات کل شد
حقیقت قربتش موجود باشد عیان در ذات او معبود باشد
فردیم و احد چو ذات مطلق زان سی و دو و در صفاتیم
او را در ذات و صفات و افعال به وزان ذات و صفات وافعال الهى يابى كه در مظهريت ذات و صفات وافعال (وحده وحده وحده ) است همانگونه كه حق تعالى (بسيط الحقيقهكل الاشياء) است ؛ او نيز در رقيقت آن حقيقت (بسيط الظليهكل الاشياء) است .
از آن جام یقین با نوش آورد که ذات پاک را پیدا بکل کرد
4. لايه سائق صيانت ذات ، با سائقه هاى هيجانى - عاطفى دفاعى
یکی از ویژگیهای بسیار پراهمیت سیارهها گشتاورهای مغناطیسی ذاتی آنهاست که باعث پیدایش مگنتوسفر میشود. وجود یک میدان مغناطیسی نشاندهنده آن است که سیاره هنوز از نظر ژئولوژیکی زنده است. به عبارت دیگر، سیارات مغناطیسی جریانی از مواد رسانای الکتریکی در درون خود دارند که میدان مغناطیسی آنها را به وجود میآورد. این میدانها تأثیر زیادی روی برهمکنش میان سیاره و بادهای خورشیدی میگذارند. یک سیاره مغناطیسی حفرهای در باد خورشیدی در اطراف خود ایجاد میکند که مگنتوسفر نامیده میشود و باد خورشیدی نمیتواند به آن نفوذ کند. مگنتوسفر ممکن است از خود سیاره بسیار بزرگتر باشد. در مقابل، سیارات غیرمغناطیسی تنها مگنتوسفرهای کوچکی دارند که از برهمکنش یونوسفر با باد خورشیدی القا میشود و نمیتواند عملاً سیاره را محافظت کند.
91-در اينجا دو مساءله مورد بحث قرار مى گيرد: يكى اظهرالموجودات بودن خداوند،و ديگر علت پوشيده بودن آن ذات مقدس . (م )
قوله تعالى : اهدنا الصراط المستقيم ... الخ بدان اى عزيز كه چون در سوره شريفه((حمد)) اشاره به كيفيت سلوك ارباب معرفت و ارتياض است و تا اياك نعبد تمام كيفيتسلوك من الخلق الى الحق است ، چنانچه سالك از تجليات افعاليه به تجليات صفاتيهو از آن به تجليات ذاتيه ترقى نمود و از حجب نورانيه و ظلمانيه خارج و به مقامحضور و مشاهده واصل گرديد، پس مرتبه فناى تامحاصل و استهلاك كلى رخ داد و چون سير الى الله تمام شد به غروب افق عبوديت و طلوعسلطنت مالكيت در مالك يوم الدين ؛ پس در منتهاى اين سلوك حالت تمكن و استقرارى رخ دهدو سالك به خود آيد و مقام صحو حاصل شود و توجه به حق تبع توجه به خلق بود وبه عبارت ديگر در حال سولك الى الله در حجاب خلقى حق را مى ديد؛ و پس از رجوع ازمرتبه فناى كلى كه در مالك يوم الدين حاصل شد، در نور حق خلق را مشاهده مى كند؛ و ازاين جهت اياك نعبد مى گويد به تقديم ضمير ((ايا)) و ((كاف )) خطاب بر ذات خود وعبادت خود. و چون اين حال را ممكن است ثباتى نباشد ولغزش در اين مقام نيز متصور است ،ثبات و لزوم خود را از حق تعالى طلب كند به قوله اهدنا اءى ، الزمنا - چنانچه تفسيرشده است .