ذ انین

معنی کلمه ذ انین در لغت نامه دهخدا

( ذآنین ) ذآنین. [ ذَ ] ( ع اِ ) ج ِ ذٔنون.

معنی کلمه ذ انین در فرهنگ فارسی

( ذ آنین ) جمع ذئ نون .

جملاتی از کاربرد کلمه ذ انین

سرور قرن دوم شد به دل به سوک قران سرود عیش مبدّل به اشک و آه و انین
فضلی ‌که از فراق زمین بوس خدمتت هردم عنان طاقتم ازکف برد انین
بس کنم زین نالهای بیهده کی دل فیض از انین گردد خنک
از جانب او جز کمان نکرد در حمله چو بی‌طاقتان انین
شب‌اها سه ساله دوریم از آستان تو سودی نداشت جز دو جهان ناله و انین
جز ما بزیر بار امانت نرفت کس بیهوده نیست این همه آه و انین ما
رحم تو بود آنکه فیض رحمت سلطان بدرقه شد یک جهان حنین و انین را
نیکخواهت باد دائم در طرب جفت غزل بدسگالت باد دائم در حزن جفت انین
وز شره لقمه شده جمله را مزرعهٔ دیو تکاوش انین
کز انین او ز بیداد ثمود برق غیرت زد بر آن قوم عنود
آزار و شکنجه مذهبی در سال ۸۴۵ میلادی به اوج خود رسید و در نهایت اموال معبد بودایی را مصادره کرد، ۴۶۰۰ معبد بودایی و ۴۰۰۰۰ زیارتگاه را ویران کرد و ۲۶۰۵۰۰ راهب و راهبه را از صومعه‌ها خارج کرد. دلایل امپراتور ووزونگ برای انجام این کار صرفاً اقتصادی نبود. ووزونگ که تائوئیست غیور بود، بودیسم را دینی بیگانه می‌دانست که برای جامعه چین مضر بود. یکی از قربانیان برجسته آزار و اذیت، راهب تندای ژاپنی انین بود.