دیگ بجوش اوردن

معنی کلمه دیگ بجوش اوردن در لغت نامه دهخدا

( دیگ بجوش آوردن••• ) دیگ بجوش آوردن. [ ب ِ وَ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از پخته و کامل شدن و تأمل کردن. ( آنندراج ) :
بدینگونه میزیست با رای و هوش
ز هر دانش آورده دیگی بجوش.نظامی.

معنی کلمه دیگ بجوش اوردن در فرهنگ فارسی

( دیگ بجوش آوردن ) کنایه از پخته و کامل شدن .

جملاتی از کاربرد کلمه دیگ بجوش اوردن

روشنی بایدت چو شمع بسوز پختگی بایدت چو دیگ بجوش
بنابر قولی دیگر او را به بند کشیده و از سقف مطبخ عمارت پادشاهی آویزان کردند. دیگ بسیار بزرگی را پر از آب نموده و هیزم فراوان زیر آن روشن کردند تا آب داخل دیگ بجوش آمد و سپس ابراهیم خان کلانتر را آرام آرام با طناب به داخل دیگ آبجوش فرو بردند و به قتل رسید. دارایی‌های او به نفع شاه ضبط شد و سمتش به میرزا محمدشفیع آصف‌الدوله رسید. به گفته یرواند آبراهامیان در ایران بین دو انقلاب، او در روغن جوشانده شد.