دوش زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) جنبانیدن شانه در حالت کراهت. ( ناظم الاطباء ). کنایه از تحریض نمودن و اشاره کردن به دوش و تنبیه گردانیدن کسی را به قباحت کاری. ( آنندراج ). شانه بالا افکندن به نشانه محل ننهادن. ( یادداشت مؤلف ). || برابری کردن و همچشمی نمودن. ( ناظم الاطباء ) ( از یادداشت مؤلف ) : سخن کز خواجگی بر گل زدی دوش غلامان بناگوش از بن گوش.نظامی.هر رند تنک می به سبو دوش نمی زد میخانه ازین پیش نظام و نسقی داشت.خان خالص ( آنندراج ).زاهد چوحرف توبه خود می زند سلیم هردم سبوی باده به من دوش می زند.محمدقلی سلیم ( از آنندراج ).|| آگاه کردن. ( غیاث ).
معنی کلمه دوش زدن در فرهنگ فارسی
جنباندن شانه در حالت کراهت .
جملاتی از کاربرد کلمه دوش زدن
به دنبال دورههای رشد (آناژن) ۸–۲ ساله (بهطور متوسط سه ساله) یک دورهٔ کوتاه ۴–۲ هفتهای وجود دارد که طی آن مو کاملاً پسرفت میکند. (کاتاژن) سپس مرحلهٔ استراحت (تلوژن) شروع شده و ۴–۳ ماه طول میکشد. ریزش مو تنها هنگامی اتفاق میافتد که سیکل رشد بعدی شروع شده و یک موی دیگر رشد میکند. بهطور متوسط روزانه ۱۰۰–۵۰ مو در مرحلهٔ تلوژن میریزند. این ریزش مو طبیعی است و همان ریزشی است که در هنگام دوش گرفتن و برس زدن مو دیده میشود. این موها دوباره رشد خواهند کرد. در هر زمان کمتر از ۱۵٪ موها در مرحلهٔ استراحت هستند و پس از گذشت ۳ تا ۴ ماه این موها میریزند و بهجای آنها موهای جدیدی رشد میکنند.