دورۀ اغاز سلسله ها

معنی کلمه دورۀ اغاز سلسله ها در فرهنگستان زبان و ادب

دورۀ آغاز سلسله ها
{Proto-Dynastic period} [باستان شناسی] دوره ای در اواخر دوران پیش ازسلسله ها و اوایل دوران سلسله ها در مصر، حدود 3200 تا 3000 ق .م.، که در طی آن تحولات سیاسی به شکل گیری دولت متحد در دورۀ سلسله های کهن انجامید متـ . دورۀ جرزه ای Gerzean period سلسلۀ صفرDynasty o

جملاتی از کاربرد کلمه دورۀ اغاز سلسله ها

زلف دلدار من، ای سلسله ها گشته اسیرت هر شکن دام دلی چند ز برنا و ز پیرت
مانند سلسله های قبلی مصر باستان، سلسله بطلمیوسی همخونی از جمله ازدواج خواهر و برادر را انجام می دادند، اما این امر به طور جدی تا نزدیک به یک قرن از تاریخ این سلسله صورت نگرفت.[7] همه فرمانروایان مرد سلسله بطلمیوس نام داشتند، در حالی که ملکه های سلطنتی همگی کلئوپاترا، آرسینو یا برنیس نامیده می شدند. مشهورترین عضو این دودمان، آخرین ملکه، کلئوپاترا هفتم بود که به خاطر نقشش در نبردهای سیاسی روم بین ژولیوس سزار و پومپه و بعداً بین اکتاویان و مارک آنتونی شناخته شد. خودکشی آشکار او پس از فتح مصر توسط رومیان، پایان حکومت بطلمیوسی در مصر بود.
ای نسیم سحر آهسته بر آن زلف گذر که زگستاخی تو سلسله ها خورد بهم
خطهاش نمودی آشکارا چون سلسله های مشک سارا
سونگ یونگوان بالاترین موسسه آموزشی بود که در زمان سلسله های گوریو و چوسان تأسیس شد. در سال ۹۹۲ افتتاح شد. این مؤسسه از معبد تااسونگ، تالار میونگ یون و ۲۰ ساختمان دیگر تشکیل شده است ، از جمله یکی از بزرگترین ساختمانهای چوبی که هنوز در کره شمالی وجود دارد.
شبه‌جزیره قطر در سال‌های آغازین مسکونی شدن خود جزو قلمرو امپراتوری و تحت فرمان ایران باستان و سلسله های سلوکی و سپس شاهنشاهی اشکانی و پس از آن شاهنشاهی ساسانی قرار گرفت. در سال ۶۲۸ میلادی محمد، پیامبر اسلام، هیئتی را به فرماندار شاهنشاهی ساسانی در بخشی از منطقه جنوب خلیج فارس که شامل قطر می‌شد فرستاد و ساکنان قطر نیز از این راه با اسلام آشنا شدند. نام این فرماندار منذر بن ساوی بود.
در بند تو به سلسله های زر آفتاب در طوق توزقوس و قزح چرخ نیل رنگ
دست قضا چسان کسان در رسن بلا کسان قید نما بمو ز ذل سلسله ها که همچنین
سلطان‌نشین‌های دَکَن پنج پادشاهی هند در اواخر قرون وسطی بودند - در فلات دکن بین رودخانه کریشنا و رشته کوه ویندیا - که توسط سلسله های مسلمان اداره می شدند. این حکومت ها پس از فروپاشی سلطان‌نشین بهمنی مستقل شده بودند.
تاریخ نگارش بخش اعظم منابع به امپراتوری بابلی کهن (اوایل هزاره دوم پیش از میلاد)، خصوصا اوایل آن، باز می‌گردد. در بسیاری از موارد، تاریخ‌گذاری دقیق‌تری امکان‌پذیر نیست، اما تنها در یک مورد، منشور ولد - بلوندل را می‌توان به سال یازدهم سلطنت پادشاه "سین - ماگیر" ایسینی، آخرین فرمانروایی که نامش در نامنامه آمده است، مربوط دانست. نسخه نامنامه پادشاهان سومری اور III، بر روی یک لوح رسی که احتمالاً در شهر اداب یافت شده است، تنها نسخه شناخته شده نامنامه است که به دوران پیش از دوره بابلی کهن تعلق دارد. انجامه این متن متذکر می‌شود که این نوشته طی دوران سلطنت شولگی، پادشاه دودمان سوم اور، بازنویسی شده است. در حالی که نامنامه های دیگر سلسله های گوناگونی را از چندین شهر ثبت می کند، نامنامه پادشاهان سومری اور III با یک لیست طولانی از فرمانروایان شهر کیش (همان حاکمانی که در نسخه های دیگر نامنامه بخشی از شاهان سلسله های مختلف شهر کیش بودند) شروع می شود، پس از آن چند سلسله دیگر و سپس پادشاهان اکد معرفی می‌شوند.
نامنامه پادشاه سومریان، (به انگلیسی: Sumerian King List) قرص سنگی باستانی است که در ابتدا در زبان سومر ثبت شده‌است. این سنگ نبشته نام تمام سلسله های سومری و اطراف آن را با ذکر نام و مدت سلطنت و تختگاه آن‌ها را روایت میکند. پادشاهی میتواند بدست خدایان از شهری به شهر دیگر منتقل شود که این نشان دهنده برتری یک ناحیه نسبت به ناحیه دیگر است زیرا از حمایت خدایان برخوردار بودند. از این سند در عصر برنز به شکل سند سیاسی استفاده میشد. نسخه نهایی این نامنامه که قدمتش به میانه عصر برنز میرسد، با هدف برتری شهر ایسین بود که در مقطعی بود که شهر ایسین با لارسا و سایر شهرهای بین النهرین رقابت سیاسی داشت.
اما کسی که دل در دنیا می بندد، مثل وی چون کسی باشد که جایی که وی را نخواهند گذاشت سلسله ها از آنجا بر گردن خویش محکم می کند یا موی سر خویش بر آنجا می بندد و محکم تر می کند. تا چون از آنجا برگیرد به موی خویش آویخته بماند. تا آنگاه که همه از بیخ کنده نیاید از آنجا نرهد. و آنگاه جراحت آن با وی بماند. حسن می گوید، «قومی را دریافتم که ایشان به بلا شادتر از آن بودند که شما به نعمت. و اگر شما را دیدندی گفتند: نی اند الا شیطان و اگر شما ایشان را دیدید: گفتید: نه اند الا دیوانگان و این قوم رغبت در بلا از آن می کردند تا دل ایشان از دنیا و خواسته گسسته شود تا به وقت مرگ به هیچ آویخته نباشند».
(... چنين حكايت كند كه چون سفر كردم با برادر خود عاصم ، از ديار ماوراء النهر بهبلاد (مغرب ) تا صيد كنم گروهى از مرغانساحل درياى سبز، پس ‍ بيفتاديم ناگهان به ديهى كهاهل او ظالم اند. پس چون از قدوم ما آگاه شدند... بگرفتند ما را و ببستند به سلسله ها واغلال و به زندان كردند ما را در چاهى كه قعر آن را نهايت نيست ... و بود در بن آن چاه ،تاريكى تو بر تو، چنان كه چون دست بيرون كردمانى ، نزديك بودى به ناديدن ...بسيار بودى كه بيامدى به ما فاختگان ، از تخت هاى آراسته ى يمن ، آگاهى دهنده ازحال حِما و گاه گاه زيارت كردمانى درفش هاى يمانى كه روشن شدى از جانب راستِ(شرقى )، خبر دهنده ى از راهْآيندگانِ نجد و بيفزودى ما را رياحِ اراك شوق بر شوق .پس مشتاق و متحنّن شدمانى و آرزوى وطن برخاستى ...
نهاده سلسله ها از سواد بر نقره کشیده گردن روز سپید در زنجیر
تا به معشوق چه زنجیر و چه زلف و کاکل پس ز اثبات نسب سلسله ها دارد عشق
چو باد بر سر زلفت رود ز هر جانب بسا که سلسله های جنون بجنباند
از اين روى هر يك از مشايخ طريقت آنچه را از آداب و رسوم صلاح ديده در برنامه سير وسلوك گذاشته و به مريدان خود دستور داده است و تدريجا برنامه وسيع و مستقلى بهوجود آمده است ؛ مانند مراسم سرسپردگى و تلقين ذكر و خرقه واستعمال موسيقى و غنا و وجد در موقع ذكر و گاهى در بعضى سلسله ها كار به جايىكشيده كه شريعت در سويى قرار گرفته و طريقت در سوى ديگر و طرفداران اين روشعملاً به باطنيه ملحق شده اند ولى با ملاحظه موازين نظرى شيعه ، آنچه از مدارك اصلىاسلام (كتاب و سنت ) مى توان استفاده نمود خلاف اين است و هرگز ممكن نيست بيانات دينىبه اين حقيقت راهنمايى نكند يا در روشن كردن برخى از برنامه هاى آناهمال ورزد يا در مورد كسى (هر كه باشد) از واجبات و محرمات خود صرفنظر نمايد.
دانش مدرن از سلسله های شماره گذاری شده برای اشاره به حکومت متوالی یک شهر استفاده کرده است. به طور مثال سلسله اور سوم نشان دهنده سومین باری است که شهر آور، بر اساس نامنامه، کنترل بین النهرین را در دست گرفت. حکومت ها در متن اصلی شمارا گذاری نشده اند. همچنین باید در نظر داشت که استفاده امروزی از واژه سلسله، به معنای حکومت فرمانروایانی از یک خاندان واحد، لزوماً در بین النهرین باستان صدق نمی کرد. حتی باوجود اشاره کردن نامنامه به خویشاوندی برخی حاکمان با یکدیگر، این شهر ها بودند که پادشاهی به آنها تعلق گرفته بود. نه خاندان ها.
یک حلقه که دید و حلقه ها زنجیری یک سلسله و سلسله ها دیوانه