ده مکی

معنی کلمه ده مکی در لغت نامه دهخدا

ده مکی. [ دِه ْ م َک ْ کی ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در9هزارگزی خاوری قلعه کلات مرکز دهستان. دارای 150 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین می شود. ساکنین از طایفه دشمن زیاری هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

جملاتی از کاربرد کلمه ده مکی

طباطبائی می‌نویسد: «این سوره هم می‌تواند مکی باشد و هم مدنی». به باور او سیاق این سوره به سوره‌های مدنی نزدیک‌تر است.
این بود انصاف ای دهر دغا شامیان در عیش و مکی در عزا
عبدالحمید اسماعیل‌زهی در مراسم هفتگی نماز جمعهٔ زاهدان گفت: « با این که باید برای نوروز خوشحالی کرد اما مردم ایران سال جدید را با گریه بر سر قبرهای شهدای اعتراضات آغاز کردند. درست است که اکنون اعتراضات کاهش پیدا کرده، اما دل‌ها همه رنج و زخم است.» امام جمعهٔ مسجد مکی زاهدان افزود: « عملکرد حکومت جمهوری اسلامی در طول سال‌های گذشته منجر به انتصاب افراد ناشایست در ادارات مختلف شده و معیار برای انتخاب مدیران، روابط نزدیک خانوادگی و فامیلی بوده است.»
مولوی عبدالعزیز، مؤسس، مدیر و مدرس حوزه مکی زاهدان بود.
وایدون فرو کشی به خوشی این می حرام گویی که شیر مام ز مادر همی مکی
این سوره «حم، عسق» سورة «الشوری» خوانند، و در مکیات شمرند.
پیغمبر مصریی، بخوبی و مکی من بوسه زنم، لب به مکم، تو نمکی
برنامه دولت دوم مصدق که پس از قیام سی تیر بر روی کار آمد، تنها معطوف به صنعت نفت و قانون انتخابات نبود و اصلاحات مالی، اقتصادی، صنعتی، بهداشتی و حقوقی را نیز شامل می‌شد. به تدریج بعضی از متحدان جدی مصدق از جمله ابوالقاسم کاشانی، حسین مکی، مظفر بقایی و ابوالحسن حائری‌زاده دست از پشتیبانی او کشیدند. به گفته استیون کینزر، انگلیس که خود را در جریان ملی شدن صنعت نفت مغبون دید، با هدف سرنگونی دولت مصدق طرح کودتایی ریخت و دولت وقت آمریکا (آیزنهاور) را نیز به بهانه جلوگیری از نفوذ کمونیسم به این طرح متمایل ساخت. در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اردشیر زاهدی اقامتگاه نخست‌وزیر را محاصره و او را بازداشت کرد.
.شیخ حاج مکی تخته ای، اشکبوس تخته ای و شاعر بزرگ حسینعلی تخته ای مشهور به لقمان از سری افراد مشهور که در این روستا میزیستند می باشند.
مردی از دوستان امیرالمؤمنین، با فضیلت و با ایمان. متأسفانه از وی لغزشی انجام گرفت و بایست حد بر وی جاری گردد. امیرالمؤمنین پنجه راستش را برید. آن را به دست چپ گرفت. قطرات خون می‌چکید و او می‌رفت. ابن الکواء خارجی آشوبگر، خواست از این جریان به نفع حزب خود و علیه علی استفاده کند، با قیافه‌ای ترحم‌آمیز جلو رفت و گفت دستت را کی برید؟ گفت: «پنجه‌ام را برید سید جانشینان پیامبران، پیشوای سفیدرویان قیامت (قائد الغر المحجلین)، ذی‌حق‌ترین مردم نسبت به مؤمنان، علی بن ابی طالب، امام هدایت . . . پیشتاز بهشتهای نعمت، مبارز شجاعان، انتقام گیرنده از جهالت پیشگان، بخشنده زکات . . . رهبر راه رشد و کمال، گوینده گفتار راستین و صواب، شجاع مکی و بزرگوار با وفا».
در طول جنگ، قبیله یهودی بنی قریظة، واقع در جنوب مدینه، وارد مذاکراتی با نیروهای مکی شده بودند که علیه محمّد شورش کنند. اگرچه سپاه مکّه توانسته بود آن‌ها را، با گفتن اینکه محمّد قطعاً در هم شکسته می‌شود، به سمت خویش جذب کند، ولی آن‌ها میل داشتند که جهت بیمه ثانویه، در صورتی که احزاب قادر به نابودی محمّد نباشند، چند نفر از اهل مکه رادر اختیار داشته باشند. مذاکرات آن‌ها به توافقی نرسید که بخشی از دلیل آن بخاطر خرابکاری‌های محمّد در سیر مذاکرات توسط نیروهای اطلاعاتی‌اش بود. پس از عقب‌نشینی احزاب، مسلمانان بنی قریظة را به خیانت متهم کرده و آن‌ها را در قلعه‌هایشان به مدت ۲۵ روز در محاصره گرفتند. قبیله نهایتاً خودش را تسلیم کرد و مسلمانان تمامی مردان قبیله، بجز چند نفر که به اسلام گرویدند، را سر بریدند و زنان و بچه‌ها را به بردگی گرفتند. ابن اسحاق می‌گوید: شعار اصحاب پیامبر در روز خندق و بنی قریظة «لا ینصرون» بوده است. در جنگ احزاب، اهل مکّه حداکثر تلاش‌شان را جهت نابودی مسلمانان به خرج داده بودند. این شکست آن‌ها باعث شد که از قدر و منزلت آن‌ها در عربستان تا حدّ زیادی کاسته شده و همچنین خط تجاری آن‌ها با سوریه نیز از بین برود. پس از جنگ احزاب، محمّد دو عملیات نظامی به سمت شمال انجام داد که بدون جنگ پایان پذیرفت. وقتی که از یکی از این جنگ‌ها بازمی‌گشت (یا سالیان بعد بر اساس روایت‌های دیگر)، به عایشه، زن محمّد، اتهام زنا زده شد. محمّد اعلام کرد که وحی دریافت کرد که در آن پاکی عایشه تصدیق شده و در آن دستور داده شده بود که اتهام زنا جهت اثبات احتیاج به وجود ۴ شاهد عینی دارد.
او در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ در فرمول سه یورو برای تیم پریما پاور تیم رانندگی کرد و با جلب اعتماد تیم در مسابقات جی پی ۲ آسیا در سال ۲۰۰۸-۰۹ شرکت کرد جایی که جایگزین میکا مکی میشد.
گفتم که درین مدینه هستی تو رسول گفتا که محمدم ولیکن نه مکی
تاریخ بیست ساله ایران ، حسین مکی ، ج۴، ص۳۳.
بعد مورخ مزبور می‌گوید: "کبوجیه بر اثر تصمیم خود به فرستادن سفیر، از شهر الفانتین مصر (Elephantine) (نام مستعمره‌ای یهودی در مصر علیا) فرستاده‌ای از طایفهٔ ماهی خواران (ایکتیوفاجی) (Ichtyophages)،... پس از آن که مترجمین الفانتین رسیدند، شاه سفیری نزد اتیوپیایی‌ها با هدایا فرستاد و دستور داد چه بگویند. هدایا عبارت بود از لباس ارغوانی رنگ، طوق و یاره‌ای از زر، ظرفی از مرمر سفید با مر مکی (در نسخه‌ای دیگر از ترجمهٔ کتاب هرودوت، "عود" نوشته شده‌است) و سبویی پر از شراب خرما. گویند اتیوپیایی‌هایی که رسول کبوجیه پیش آن‌ها رفت، مردانی شکیل و بلند قامتند و ترتیبات آن‌ها شباهتی به ترتیبات سایر ملل ندارد، مثلاًانتخاب به سلطنت چنین است: به این مقام، شخصی را از قبایل خودشان انتخاب می‌کنند که از حیث قامت بلندتر و از حیث قوت زورمندتر از همه باشد.