ده مرداس
جملاتی از کاربرد کلمه ده مرداس
در دورانی که سایه «اهریمن» بر سرزمینها سیطره یافته، «جمشید شاه» با سپاهی متشکل از متحدانش و با تکیه بر فرّ ایزدی خود در مقابل سپاهیان اهریمن صف آرایی میکند، به خواست «یزدان» جمشید شاه بر اهریمنیان پیروز میشود. جمشید بر تخت شاهنشاهی تکیه زده و مغرور از پیروزی ، خود را دارای فر ایزدی میداند. وی متحدان را برای اشغال سرزمینهای دیگر و شکار اهریمن فرا میخواند اما یزدان از وی روی برگردانده و فرّ و فراست و تاج و تخت جمشید را از وی میستاند. جمشید تنها ، گرفتار طمع و جنونی سیری ناپذیر میشود. وی دخترش «شهرزاد» را تنها میگذارد و به شورای وزیران وصیت میکند تا در غیابش «مرداس» متحد و والی سرزمینهای جنوبی بر تختش تکیه زند. جمشید شاه فردای همان روز با سپاهی از غیورترین سربازانش برای شکار اهریمن عازم سرزمینهای شمالی میشود و دیگر هیچگاه بازنمیگردد. مرداس مردهاست و به دستور شورا تنها فرزند و جانشینش «ضحاک» به نیابت از پدر بر تخت جمشید تکیه میزند، اما صد افسوس که وجود ضحاک، آبستن پارهای از تاریکی هاست. تاریکی وجود ضحاک بر شهر چیره و جمکرد در تاریکی و ترس غوطه ور میشود. اما دگر بار چرخش ایام به گردش درمی آید و با رفتن جمشید کودکی در دل مردمان سرزمین «جمکرد» و در آغوش کشاورز زادهای متولد میشود که نامش را «آفریدون» میگذارند…..
ضحاک هزار سال فرمانروایی کرد. از آنجا که ضحاک با وسوسههای اهرمن پیشتر به جای پدر نشسته بود و پدر خویش مرداس را کشته بود، بار دیگر ابلیس با چهرهٔ جوانی راستگو و خردمند به پیشگاه ضحاک آمد و گفت: «من مردی هنرمندم و هنرم ساختن خورشها و خوراکهای شاهانه است.» لذا ضحاک وی را به سفره آرایی و طبخ خوراک گمارد. اهریمن سفره بسیار رنگینی با خورشهای گوناگون و گوارا از پرندگان و چهارپایان، آماده میکرد و ضحاک خشنود میشد. اهریمن پلید هر روز به شکوه سفرههایش میافزود تا اینکه روزی ضحاک شکم پرور از اهریمن بسیار شادمان شد. پس به او گفت: «هرچه آرزو داری از من بخواه.» اهریمن که جویای این زمان بود گفت: «شاها، دل من از مهر تو لبریز است و جز شادی تو چیزی نمیخواهم. تنها یک آرزو دارم و آن اینکه اجازهدهی دو کتف تو را از راه بندگی ببوسم.» ضحاک اجازه داد. اهریمن لب بر دو کتف شاه نهاد و ناگاه از روی زمین ناپدید شد. از جای بوسهٔ لبان اهریمن، بر دو کتف ضحاک دو مار سیاه رویید. مارها را از بن بریدند، ولی به جای آنها بیدرنگ دو مار دیگر رویید. ضحاک پریشان شد و در پی چاره افتاد. پزشکان هرچه کوشیدند سودمند نیفتاد.
عمرو بن عبدود عامرى ، عكرمة بن اءبى جهل ، هبيرة بن ابى وهب مخزومى ، ضرار بن خطابو مرداس فهرى .
از چهرههای برجسته و معروف خاندان آل حمید در ایران میتوان به رضا فیاضی بازیگر و کارگردان صداوسیما و حامد حدادی بازیکن تیم ملی بسکتبال ایران، محسن حمیدی بازیکن فوتبال، نجمه حمید عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز و عضو سابق شورای شهر اهواز، پروفسور حسین حمیدی نجات رئیس دانشکده دامپزشکی اهواز و عبدالزهرا فیاضی مشاور عالی استاندار خوزستان، دکتر فیصل مرداسی مشاور اولین وزیر صمت در دولت دهم و رئیس سابق مرکز ملی فرش ایران و از شاعراني معروف به حمد العطیوی و غلامعلی الحمیداوی اشاره کرد.
امیر حمص، شبلالدوله نصربن مرداس، دراوایل قرن ۱۱ جمعی از کردها را به آنجا جابهجا کرد.
301- صحيح مسلم ، ج 3، ص 108، باب اعطاء المؤ لفه قلوبهم از كتاب الزكاة ؛و در اغانى در شرح حال عباس بن مرداس (ج 14، ص 290) و شرح حالش در اسدالغابهآمده است . عبيد نام اسب او بوده و غزوه حنين درسال هشتم و بعد از فتح مكه اتفاق افتاده است .
حضرت فرمود: بهترين مال و ثروت آن است كه آبروى شخص را حفظ كند، ورسول خدا صلّى اللّه عليه و آله با كعب بن زهير شاعر چنين كرد و نيز درباره عبّاس فرزند مرداس فرمود: زبانش را از من قطع كنيد (كنايه از اين كه به او كمكى شودتا...).(62)
ضَحّاک یا اژدهاک (به اوستایی: ت.ت. 'اَژیدَهاکَ'؛ به ارمنی: ت.ت. 'اَدَهَک')، از پادشاهان افسانهای ایران است. نام وی در اوستا به صورت اژیدَهاکَ آمدهاست و معنای آن، «مار اهریمنی» است. بهگفته ثعالبی نیشابوری در تاریخ ثعالبی، نام ضحاک از واژهٔ اژدهاک که به معنای مار بزرگ است، گرفته شدهاست و یمنیان او را از خود میدانند و از وجود او به خود میبالند. در شاهنامه، پسر مرداس از تبار اعراب و فرمانروای دشت نیزهوران است. او پس از کشتن پدرش بر تخت مینشیند. در روایات ظهرالدین مرعشی آمدهاست چون ضحاک تازی جمشید را بکشت، آل جمشید از او نفرت پیدا کردند. ایرانیان که از ستمهای جمشید (پادشاه ایران)، به ستوه آمده بودند، به سمت ضحاک، متمایل میشوند و او را به شاهی برمیگزینند.[نیازمند منبع] اهریمن که خود را در ظاهر آشپز برای فریب ضحاک، آراسته بود، برای قدردانی از او، بوسه بر شانه هایش می زند و دو مار از جای بوسهها بیرون میجهد. پس از این واقعه، اهریمن نسخهای برای رهایی ضحاک از مارها برای او، تجویز میکند که باید هر روز مغز دو جوان را برای مارها، تهیه کند تا گزندی به او نرسد.
دولت انقلابى ((ادريسيان ))در ((مغرب ))از اواخر قرن دوم تا پس از نيمه دوم قرنچهارم هجرى در حدود دو قرن ، و دولت ((علويان ))از نيمه قرن سوم تا دهه دوم قرنچهارم در ((طبرستان ))و ((ديلم )) ، بيش از نيم قرن ، و دولت((آل بويه ))در ((عراق ))و ((ايران ))از نيمهاول قرن چهارم تا نيمه دوم قرن پنجم ، بيش از يك قرن ، و دولت ((فاطميان )) در((مصر))و ((شمال آفريقا))از اواخر قرن سوم تا نيمه دوم قرن ششم در حدود سهقرن ، تشكيل گرديد. همچنين در ((سوريه )) ، ((حلب )) و ((طرابلس )) ، ((حمدانيان)) ، ((بنى مرداس ))و ((بنى عمار)) از نيمهاول قرن چهارم تا اوائل قرن ششم در حدود يك قرن و نيم در منطقه ((شامات ))حكومتكرده و ((تشيع )) و آرمانهاى شيعى را تبليغ و گسترش داده اند.
حبانةالسبیع نام یکی از غزوات پیغمبر است. در آن روز سراقةبن مرداس بارقی بدست مسلمانان اسیر گردید، پس چون او را نزد رسول بردند این سه مصراع بخواند: