دم نعلی

معنی کلمه دم نعلی در فرهنگستان زبان و ادب

{U-tail} [حمل ونقل هوایی] نوعی دُم که شبیه به حرف U است و در آن دُم های عمودی در دو سر دُم افقی قرار دارند

معنی کلمه دم نعلی در ویکی واژه

نوعی دُم که شبیه به حرف U است و در آن دُم‌های عمودی در دو سر دُم افقی قرار دارند.

جملاتی از کاربرد کلمه دم نعلی

از سم یکران او نعلی فتادش آسمان زو کند بهر شرف چون از مه نو گوشوار
به شرط آن که گر بو‌یی دهد خوش نهد بر نام من نعلی بر آتش
ماهیچه نعلی در بالا به سطح پشتی استخوان‌های درشت‌نی و نازک‌نی چسبیده و بعد از پایین آمدن تاندون آن با تاندون عضله گاستروکنمیوس یکی شده و تاندون آشیل را به وجود میاورد. وظیفه این عضله پلانتارفلکشن پا است. عضله دوقلو در حرکت پلانتار فلکشن کم‌کار می‌شود و عضله نعلی بیشترین فشار را تحمل می‌کند و از این طریق می‌توان این عضله را تقویت کرد.در فعالیت‌هایی مثل لی لی، دویدن، پریدن،ر قص روی پنجه این عضله به همراه عضله دوقلو بسیار اهمیت دارد. همچنین با تحت فشار قرار دادن وریدهای ساق، خون سیاهرگی را به سمت بالا و به طرف قلب پمپ می‌کند. [نیازمند منبع مستقل]
روی هم همچون آتش او ز ابروان ماه را نعلی در آتش کرده است
در حدود ۱۰۰ هزار سال پیش آتشفشانی چینه‌ای و آندزیتی به نام میرافلورس شکل گرفت که به دلیل ضعف ساختار فرو ریخت و تکوامبورو و دیگر گنبدهای گدازه در داخل کاسه آتشفشانی نعلی‌شکل آن در اواخر دورهٔ پلیستوسن و اوایل دورهٔ هولوسن شکل گرفتند. دو دهانهٔ آتشفشانی که بزرگترینشان چوپادرو نامیده می‌شود در منتهی‌الیه شمال غربی تکوامبورو قرار دارند و دریاچه‌ای آتشفشانی موسوم به لاگونا ایکسپاکو درون دهانهٔ کوچکتر وجود دارد که در حدود ۲۹۰۰ سال پیش شکل گرفته است. این دریاچه اسیدی است و چندین دودخان، چشمه آب گرم و حوضچه گل جوشان در اطراف آن یافت می‌شود. همچنین معدن گوگردی در نزدیکی قله و در ۵ کیلومتری این دریاچه وجود دارد.
خرچنگ نعلی معروف‌ترین جانور از این رده است. ریخت‌شناسی این جانور طی میلیون‌ها سال تقریباً هیچ تفاوتی نکرده‌است.
نعلی زده از زر عیاری گوئی در گوش سپهر گوشواری گوئی
با جهل شما در خور نعلید به سر بر نه درخور نعلی که بپوشید و بیائید
زبان نوشتاری‌اش زبان محاوره‌ای نیست. وقتی می‌گوید: «هان دختر امشب چه کار می‌کنی؟ زلفاتو می‌بافی یا پریشون می‌کنی؟ فدای سبز چشمات. سیاچادرت رو روش بذار، بذار چشمای اکبر سیر ببیندت، تو ستاره‌های ایل، تو ماه تمومی . . .» ببینید این نثر. شعر ناب است. یا باز می‌گوید: «یه سال خار بود و راه، یه سال دیگه‌ام پشت اون تیغ بود و خار، تو بودی خاک سرخ، خاک سرخ بود و آسمان کبود، خورشید کوره بود و ماه نعلی برای داغ! از تنگ کبود تا غار مار نگاه تو می‌پیچد» این‌ها زبان معمولی نیست. آنچه را که به عنوان دیالوگ نوشته یک پرده غنی کرده و آن را به یک زبان فاخر تبدیل کرده‌است. . . . به این ترتیب شما می‌بینید که نیمی از کار را برای منِ کارگردان آسان می‌کند. چگونه؟ با زبان کتابت‌اش. . . . این زبان، یک زبان معمولی نیست. امّا برای من به عنوان کارگردان از این راحت‌تر نمی‌شود. با این که می‌نویسد شاهنامه می‌خواندند امّا بازیگر می‌گوید «شاهنومه می‌خوندن» با این حال زبان هنوز فاخر است. . . . از لحاظ نوشتاری آنچه که برای من ارزش و اهمیت دارد این است که برای هر موقعیتی یک اندیشهٔ جدید دارد. بیضایی پویا است. . . . او نه تنها راه را برای خودش پیدا کرده بلکه برای کارگردان هم چنین کرده‌است. دیگر سخن باقی نمی‌ماند.
نیم نعلی که بیفتد ز سم توسن او سازد از بهر شرف ساعد گردونش سوار
سنبلش را تا صبا بر گل مشوش می‌کند هر خم مویش مرا نعلی بر آتش می‌کند
در مورد جانوران باستانی هم‌چون سه‌لَپی‌ها، خرچنگ‌های نعلی، و عقرب‌های دریایی، در بسیاری موارد به جای سنگواره، بازمانده‌های افکنه آن‌ها است که اطلاعاتی در مورد این جانوران فراهم می‌کند.
هر حلقه را ز روی تو نعلی در آتش است در دور خط به بردن دل بس که مایلی
بگذشت توسن تو بمیدان آسمان نعلی فکند و زو مه نو گشت آشکار
ماهیچه نعلی (عضله سولئوس) در بالا به سطح پشتی استخوان‌های درشت‌نی و نازک‌نی چسبده و بعد از پایین آمدن تاندون آن با تاندون عضله گاستروکنمیوس یکی شده و تاندون آشیل را به وجود می‌آورد. وظیفه این عضله پلانتار فلکشن پا است. این عضله همچنین با تحت فشار قرار دادن وریدهای ساق خون سیاهرگی را به سمت بالا و بطرف قلب پمپ می‌کند.
ماهیچه دوقلو بعد از ساق پا در انتهای خود تبدیل به زردپی می‌شود و بعد از یکی شدن با زردپی ماهیچه نعلی، تاندون آشیل را درست می‌کند. زردپی آشیل به پشت استخوان پاشنه می‌چسبد. این زردپی موجب پلانتار فلکشن یا به پایین آمدن پا می‌شود و نقش بسیار مهمی در راه رفتن، دویدن و جهیدن دارد. وظیفه این تاندون پایین آوردن مچ پا است.
نعلی که براقت بیفکند گوید فلک آن را هلال ملک
سنگ‌های کبودی که قرن‌ها پیش به استون‌هنج منتقل شده بودند بین دایرهٔ داخلی و مجموعهٔ نعلی شکل قرار گرفتند.
نقشه نهایی با یک مجموعهٔ نعلی شکل داخل دایره تکمیل می‌شود که از پنج سه‌سنگ جدا از هم تشکیل شده‌است.