دلمه شدن

معنی کلمه دلمه شدن در لغت نامه دهخدا

دلمه شدن. [ دَ ل َ م َ / م ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) بسته شدن مایعات. بستن شیر یا خون چون پنیری یا جگری و امثال آن. بستن ، چنانکه پنیرو نشاسته پخته و آب پخته کله پاچه چون سرد شود و پخته سریشم ماهی و امثال آن. بسته شدن چنانکه خون یاشیر. لخت شدن. لخته شدن. بستن. انبستن. کلچیدن : دلمه شدن خون ؛ عَلَقه گشتن آن. دلمه شدن شیر کودک ؛ چون پنیری بازگشتن از گلوی او. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه دلمه شدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) بسته شدن مایعات

معنی کلمه دلمه شدن در فرهنگستان زبان و ادب

{clotting} [علوم و فنّاوری غذا] فرایند لخته شدن ترکیبات شیر یا لبنیات

معنی کلمه دلمه شدن در ویکی واژه

فرایند لخته ‌شدن ترکیبات شیر یا لبنیات.

جملاتی از کاربرد کلمه دلمه شدن

در روز ششم یا هفتم، تمام ضایعات پوستی تبدیل به چرک‌دانه شدند. بین هفت تا ده روز چرک‌دانه بالغ شده بود و به حداکثر اندازه خود رسیده بود. چرک‌دانه‌ها به شدت بالا آمده بودند، معمولاً گرد، منقبض و در لمس محکم بودند. چرک‌دانه‌ها عمیقاً در درم فرورفته بودند و به آنها احساس یک مهره کوچک در پوست می‌دادند. مایع به آرامی از چرک‌دانه‌ها نشت کرد و در پایان هفته دوم، چرک‌دانه‌ها تخلیه شده و شروع به خشک شدن کردند و پوسته‌ها یا دلمه‌ها را تشکیل دادند. در روز ۱۶ تا ۲۰ پوسته روی تمام ضایعات ایجاد شده بود که شروع به پوسته پوسته شدن کرده بود و جای زخم‌های بدون رنگدانه باقی می‌ماند.