دشوار گرفتن. [ دُش ْ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) سخت گرفتن. سختگیری کردن : کار دنیا که تو دشوارگرفتی بر خود گر تو بر خویشتن آسان کنی آسان گردد.کمال اسماعیل.خوار و دشوار جهان چون پی هم میگذرد گر تو دشوار نگیری همه کار آسان است.اثیر اومانی ( از امثال و حکم ).چو با دوست دشوار گیری وتنگ نخواهد که بیند ترا نقش و رنگ.سعدی.اگر ببند بلای کسی گرفتاری گناه تست که بر خود گرفته ای دشوار.سعدی.تعاسر؛ با یکدیگر دشوار گرفتن. ( دهار ). || دشوار فرض کردن. سخت انگاشتن.
معنی کلمه دشوار گرفتن در فرهنگ فارسی
سخت گرفتن . سختگیری کردن .
جملاتی از کاربرد کلمه دشوار گرفتن
رعایت خط فرضی در صحنههایی که تعداد شخصیتها در آن زیاد است، برای مثال چند نفر در حال تعامل و گفتگو با هم هستند دشوار است. در این حالت کارگردان جزئیات هر نما و محل قرار گرفتن دوربین را به منشی صحنه می گوید، که دقیقاً بنویسد، تا در هنگام فیلم برداری از نمای بعدی، ناخواسته خط فرضی را نشکند.
بیتیآر-۷۰ هم مثل بیتیآر-۶۰ از طراحی دوموتورهٔ بنزینی بهره میبرد که در نفربرها و به طورکلی زرهپوشها اصلاً متداول نیست. هر یک از موتورهای این خودرو ۱۲۰ اسب بخار قدرت داشته و در قسمت عقب آن قرار میگیرند. در حالیکه کوپهٔ سربازان در قسمت وسط قرار دارد و سربازان برای ورود و خروج بایستی از دری که بین چرخ دوم و سوم قرار گرفته یا دریچههای روی سقف استفاده کنند. استفاده از دو موتور این امتیاز را دارد که در صورت خراب شدن یکی از آنها نفربر میتواند با موتور دیگر به حرکت ادامه دهد اما معایبی از جمله دشواری تعمیر و بالابودن مصرف سوخت را نیز به همراه دارد ضمن اینکه موتورهای بنزینی بسیار مستعد آتش گرفتن هستند.
بعضى هم گفته اند: منظور وحى و سنگينى آن است ، چون دراوائل بعثت گرفتن وحى بر او دشوار بوده .
عطا گرفتن و بستن دو کف بر او دشوار جهان گشادن و دادن گهر بر او آسان
در نتیجه این عمل تروریستی، ویزا گرفتن و سفر به آرژانتین برای مردم ایران، بسیار دشوار شده است.
در شماره سوم دهخدا مسمط معروف خود «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» که آن را در یادبود میرزا جهانگیرخان شیرازی سروده بود به چاپ رساند. دهخدا در تبعید برخلاف همگنانش در وضعیت مالی بسیار دشواری میزیست. دوران تبعید دهخدا در اروپا بینهایت پرتنش و افسردهکننده بود و گفته شده که حتی به خودکشی یا گرفتن تابعیت بیگانه فکر کرده بودهاست.