دشوار خوئی

معنی کلمه دشوار خوئی در لغت نامه دهخدا

دشوارخوئی. [ دُش ْ ] ( حامص مرکب ) بدصحبتی. بدخلقی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). طخوخ. عسق.( منتهی الارب ). و رجوع به دشوارخو و دشوارخوی شود.

معنی کلمه دشوار خوئی در فرهنگ فارسی

بد صحبتی . بد خلقی .

جملاتی از کاربرد کلمه دشوار خوئی

مدت ها بود که روز شب و گاه و بی گاه با هم بودیم و بمعاشرت یک دیگر خوئی داشتیم و اکنون که چشم بد روزگار نگذاشت بیک بار ترک عادت و سلب ارادت کردن خیلکی دشوار است و بسیار ناگوار است.