درگه نشین. [ دَ گ َه ْ ن ِ ] ( نف مرکب ) درگه نشیننده. نشیننده درگاه. مقیم حضرت. ساکن در خانه : که درگه نشینان شه را تمام کفایت شد آن نزل در صبح و شام.نظامی.
معنی کلمه درگه نشین در فرهنگ فارسی
درگه نشیننده نشیننده درگاه مقیم حضرت ساکن در خانه
جملاتی از کاربرد کلمه درگه نشین
ای خاک نشین درگه قدر تو ماه دست هوس از دامن وصلت کوتاه
فروغی از ستم مهوشان به درگه عشق چرا خموش نشینی که جای فریاد است