معنی کلمه دروا کرده در لغت نامه دهخدا دروا کرده. [ دَرْ ک َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نعت مفعولی از دروا کردن. رجوع به دروا کردن شود. || حجاب برداشته و بار عام داده. ( ناظم الاطباء ).
جملاتی از کاربرد کلمه دروا کرده تجلی کرده تا لیلای حسنت در خودآرائی چو مجنون شخص هستی شد بر او آشفته و دروا