در کاویدن

معنی کلمه در کاویدن در لغت نامه دهخدا

درکاویدن. [ دَ دَ ] ( مص مرکب ) کاویدن. بحث کردن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). و رجوع به کاویدن شود.

معنی کلمه در کاویدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - کاویدن . ۲ - مناظره کردن

جملاتی از کاربرد کلمه در کاویدن

در مورد خاک‌بازی در مرغ‌های خانگی تحقیقات بسیاری صورت گرفته‌است. در خاک‌بازی معمولی، پرنده با پاها و نوک خود زمین را چنگ می‌زند و می‌خراشد. سپس پرهای خود را سیخ می‌کند و در خاک می‌نشیند. وقتی نشست، رفتار پرنده چهار وجه مشخصه دارد: لرزاندنِ عمودی پرها، مالیدن سر، کاویدن زمین با نوک، خراش زمین با یک پا. با این اعمال خاک بین پرها جمع و سپس تکانده می‌شود تا خاک باقی‌مانده در پرها لیپید زیادیِ پرها را بزداید و پرها خاصیت عایق بودن خود را حفظ کنند و نیز به دفاع پرنده در برابر انگل‌های خارجی کمک شود.
«همان‌گونه که مَتِه حفاری با قدرت و زورمندی به کندن و کاویدن در گردش بود، در یک طبقه سخت سنگی، طبقه و لایه‌ای آن چنان سخت که ما هرگز قبلاً به مانند آن برخورد نکرده بودیم، طبقه‌ای که می‌توانست ویران کننده دستگاه باشد و مهار و دهنه زدن به آن کاری بس دشوار می‌نمود و کنترل چاه را بسیار مشکل و بَل محال می‌کرد، نفت فوران زد، بلافاصله و با سرعت، گودالی عمیق و بزرگ کنده شده تا نفت چاه دیوانه در آن، جا داده شود».
سلیقهٔ سینمایی میرزاخانی بازتابی از ذات بدون مرز پژوهش اوست، که درگیر کاویدن «خصوصیات اشکال هندسی نامعمول» است. او می‌گوید: «گاهی مواقع احساس می‌کنم در یک جنگل بزرگ هستم و نمی‌دانم به کجا می‌روم؛ ولی به طریقی به بالای تپه‌ای می‌رسم و می‌توانم همه چیز را واضحتر ببینم. آنچه آن گاه رخ می‌دهد، واقعاً هیجان انگیز است.»
«فروشگاه فرش دکتر صباحی در تورینو بیش از آن‌که یک فروشگاه باشد، یک گالری و یک موزه است. در یکی از طبقات این ساختمان دفتر مجله‌ی «گره» قرار دارد که تیم تحریریه در آن مشغول کار بودند. به نظر گروه صمیمی می‌آمدند که در کنار یکدیگر به سرعت و شدت مشغول فعالیت بودند تا آخرین شماره ی «گره» را قبل از آغاز نمایشگاه دموتکس آماده کنند. دیدن این خودجوشی و علاقه به کار مرا به کاویدن رمز کار او واداشت و فکر می‌کنم رمز آن چیزی جز شخصیت دکتر نیست.»
ناتورالیست‌های نیمهٔ دوم سدهٔ نوزدهم بر طبق برنامه‌ای مشخص و با نوعی بی‌طرفی و فاصله‌گزینی، رونگاشتی از جهان و زندگی پیرامون خود ارائه می‌کردند، و غالباً از پرورش دنیای خیال، از باور به آنچه ملموس و محسوس نیست، از کاویدن معنای نهفته در چیزها، از تقلیل جنبه‌های ناخوشایند و پیش‌پاافتادهٔ پس‌رونده و خشن زندگی امتناع می‌جستند. این نگرشی متضاد با آرمان‌گرایی، و واکنشی در برابر رمانتیسم بود.