در و همسایه

معنی کلمه در و همسایه در لغت نامه دهخدا

در و همسایه. [ دَ رُ هََ ی َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ( در تداول عامه ) دم در و بیرون خانه و خانه همسایه : رفتن دختر به در و همسایه خطاست. || باشندگان بر در خانه و همسایگان : در و همسایه از فریادهای دائم آنان به امان آمده بودند.

معنی کلمه در و همسایه در فرهنگ فارسی

دم در و بیرون خانه و خانه همسایه رفتن دختر به در بر همسایه خطاست

جملاتی از کاربرد کلمه در و همسایه

دل می برد ز کف در و دیوار خانه ات گلمیخ آستان تو بی عندلیب نیست
یک سر، داری هزار، سودا در وی یک دل چندین هزار غوغا در وی
چو در وی بنگرم دلشاد گردم ز دست تُرکِ غم آزاد گردم
زانک استفهام اثباتیست این لیک در وی لفظ لیس شد قرین