دختران حضرت شعیب

معنی کلمه دختران حضرت شعیب در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] صفورا، دختر حضرت شعیب است. وی و خواهرش لیا، به منظور آب دادن گوسفندان پدر خود در کنار چاه آب مدین ایستاده بودند. چوپان ها، گروه گروه گوسفندهای خویش را آب می دادند و به فکر آن دو دختر مظلومه نبودند.
حضرت موسی علیه السلام که تازه از راه رسیده بود، نگاهش به صفورا و لیا افتاد که در گوشه ای ایستاده بودند و به چاه نزدیک نمی شدند. وی به کنار آن دو آمد و گفت: کار شما چیست؟ آنها گفتند: ما منتظریم تا چوپانها همگی، حیوانات خویش را آب دهند و خارج شوند تا بتوانیم گوسفندان خود را سیراب کنیم.
پدر ما قادر به آب دادن گوسفندان نیست، برادری هم برای حل این مشکل نداریم و مجبوریم خودمان کار کنیم. حضرت موسی علیه السلام که حال آنان و عفت صفورا و خواهرش را دید با موافقت آن دو گوسفندان شعیب را سیراب کرد. سپس به سایه روی آورد و به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا! هر خیر و نیکی که بر من بفرستی، من به آن نیازمندم!
صفورا و خواهرش نیز زودتر به نزد شعیب بازگشتند و جریان را برای پدر بازگو کردند. آنگاه حضرت شعیب علیه السلام دستور داد که صفورا برگردد و آن جوان (حضرت موسی علیه السلام) را به حضورش بیاورد تا پاداش کارش را به وی بدهد. صفورا در حالی که با نهایت حیا گام برمی داشت و پیدا بود که از سخن گفتن با یک جوان بیگانه شرم دارد، به سراغ حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: پدرم! از تو دعوت می کند تا پاداش آبی را که از چاه برای گوسفندان ما کشیدی به تو بدهد.
حضرت موسی علیه السلام با راهنمایی صفورا و در حالی که در جلوی او حرکت می کرد به خانه شعیب آمد، خانه ای که نور نبوت از آن ساطع بود. پیرمردی روحانی که با موهای سفید در گوشه ای نشسته بود به موسی خوش آمد گفت و اجازه داد تا وی مدتی در خانه آنها سکنی گزیند.
از آنجا که نیرومندی حضرت موسی علیه السلام در هنگام آب دادن گوسفندان و پاکدامنی او هنگام برخورد محجوبانه با دختران شعیب برای صفورا مسلم شده بود لذا به پدر پیشنهاد کرد: این جوان را استخدام کن، او بهترین کسی است که می توانی استخدام کنی. چرا که او امتحان نیرومندی و درستکاری خود را پس داده است.
این دو صفت مهم صفورا را شیفته موسی علیه السلام می کند. شعیب پس از اطمینان از این موضوع رو به موسی می کند و می گوید: من می خواهم یکی از دو دخترم را به همسری تو درآورم! و بدین ترتیب، صفورا با حضرت موسی علیه السلام ازدواج می کند و آن جوان برومند، داماد شعیب می شود.

جملاتی از کاربرد کلمه دختران حضرت شعیب

يكى از دختران حضرت شعيب عليه السلام نزد موسى آمد و گفت : پدرم تو را مى خواهد تاپاداش آب دادن گوسفندان ما را به تو بدهد. موسى همراه دختر بهمنزل شعيب آمد. وقتى وارد شد، ديد غذا آماده است . موسى كنار سفره نمى نشست و همچنان ايستاده بود.

بانوئى بنام ام موسى كه يكى از دختران حضرت امير عليه السّلام را نگهدارى مى كردگويد: شنيدم حضرت به دخترش ام كلثوم مى فرمود: دختر فكر مى كنم من در ميان شمااندكى خواهم بود؟ ام كلثوم گفت : چطور بابا؟ حضرت فرمود: من پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وسلم را در خواب ديدم كه غبار از صورت من پاك مى كرد .

از ميان دختران حضرت امام موسى كاظم عليه السلام تنها فاطمه ملقب به معصومه است كهدر قم مدفون مى باشد.
مبلغ هميشه به فكر خدمت به مردم است بنابراين زمان و مكان تبليغ ، مشكلات ، خطرات وسختى هاى آن و آزارهاى مردم و... نمى تواند او را لحظه اى از انجام وظيفه باز دارد.همانگونه كه حضرت موسى عليه السلام حتى درحال فرار از قوم فرعون به كمك دختران حضرت شعيب رفت و به وظيفه خودعمل كرد. دخترانى كه به خاطر حيا مايل نبودند همراه با مردان گوسفندان خود را از چشمهآب سيراب كنند؛
ب - دختران حضرت امير المؤ منين على عليه السلام  
ثقه الاسلام و المحدثين مرحوم حاج شيخ عباس قمى مى نويسد: دختران حضرت موسى بنجعفر عليه السلام بر حسب آنچه به ما رسيده است ،افضل آن ها سيده جليله ، فاطمه بنت امام موسى عليه السلام معروف به حضرت معصومهعليه السلام مى باشد كه مزار شريفش در قم و داراى قبله عاليه و ضريح و صحن هاىمتعدد و خدمه بسيار و موقوفات و روشنى چشماهل قم و ملاذ و معاذ (93) عامه خلق است

در روضه حركت كاروان اسراء از كربلا، آمده كه يكى از دختران حضرت در بيابان گمشد و يكى از سربازان دشمن ماءمور يافتن او گرديد بعد از مدتى همه ديدند كه آنسرباز با يك دست افسار اسب را گرفته و با دست ديگر به دخترك تازيانه مى زند واو را دنبال مى كند. اين نقل مطلب تاريخى ، حالا نحوه استنتاج ؛ چون آن ملعون سواره بودهو دخترك پياده ، مطمئناً از او تندتر حركت مى كرده و ثانياً اينكه دخترك درحال دويدن تازيانه مى خورده و احتمالاً روى زمين نيز مى افتاده است .حال از اين دو مطلب استنتاج مى شود كه شايد وقتى او را تازيانه مى زده ، تازيانه بهدور پاى دختر پيچيده شده و او را به زمين زده ودنبال سوار مى كشانده است .