داغ پنجه. [ پ َ ج َ / ج ِ ] ( اِ مرکب ) نوعی داغ بشکل پنجه دست. نوعی از داغ که بر کفل اسپان کنند. ظاهراً داغ مخصوص اسپان سلاطین صفویه بوده ، اغلب که اشارت باشد بحضرات پنج تن پاک علیهم السلام : گمان کرد آنکه داغ پنجه اش دید که سر برزد ز طرف کوه خورشید. وحید ( در تعریف اسپ شاه عباس ثانی ، از آنندراج ).
معنی کلمه داغ پنجه در فرهنگ فارسی
نوعی داغ بشکل پنجه دست
جملاتی از کاربرد کلمه داغ پنجه
ولى ظاهر آيه اين است كه ، نرم شدن آهن در دست داود به فرمان الهى و به صورتاعجاز انجام ميگرفت ، چه مانعى دارد همان كسى كه به كوره داغ خاصيت نرم كردن آهن راداده ، همين خاصيت را به شكل ديگر در پنجه هاى داود قرار دهد؟ در بعضى از رواياتاسلامى نيز به همين معنى اشاره شده است .
تیشه بر پا زدی ار داغ منش در دل بود آن قوی پنجه که در کوهکنی کامل بود