داغ شیخ

معنی کلمه داغ شیخ در لغت نامه دهخدا

داغ شیخ. [ ش َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. واقع در 49هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و هفت هزارگزی خاور راه مالرو جیرفت به ساردوئیه و دارای 5 سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

معنی کلمه داغ شیخ در فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت

جملاتی از کاربرد کلمه داغ شیخ

با وجود حمایت راسخ دولت‌آبادی از مشروطیت، نقش عمومی او تحت الشعاع پیش زمینه بابیش قرار داشت و به خاطر آن از حلقه‌های پیرامون علمای بانفوذ مشروطه خواه، بهبهانی و طباطبایی، کنار گذاشته شده بود. علاوه بر این، امیدهای او برای همکاری با این اعضای اشراف اصلاح‌طلب همچون احتشام السلطنه و مهدیقلی خان مخبر السطلنه، به منظور مبارزه با مخالفت سلطنت‌طلبان به نتایج محدودی رسید. داغ بابی بودن او و مخالفت سید محمد طباطبایی ممکن است در او و همراهانش را از انتخاب به نمایندگی اولین دوره مجلس شورای ملی پس از انقلاب مشروطیت بازداشته باشد. دولت‌آبادی در تلاش برای تحکیم جایگاه سیاسیش، حتی تلاش نافرجامی کرد تا تفاوت‌های کهنه اش با شیخ فضل‌الله نوری، دشمن سرسخت بهبهانی و رهبر بعدی علمای ضد مشروطه، را ترمیم کند. اما این ناکامی‌ها تأثیری در فرونشاندن همیت انقلابی دولت‌آبادی نداشت.