داغ ساز

معنی کلمه داغ ساز در لغت نامه دهخدا

داغ ساز. ( نف مرکب ) داغ کننده. || سازنده آلت داغ.

معنی کلمه داغ ساز در فرهنگ فارسی

سازنده آلت داغ

جملاتی از کاربرد کلمه داغ ساز

ناله به شعله می‌تپد حلقهٔ داغ‌گو مباش شمع بساط بیکسان ساز لگن نمی‌کند
مارتا و شان، زوجی جوان هستند که در آستانه پدر و مادر شدن قرار دارند، اما سهل‌انگاری پرستار باعث می‌شود فرزندشان را هنگام زایمان از دست بدهند. مارتا با داغ از دست دادن فرزندش یک سفر احساسی را آغاز می‌کند. از طرف دیگر پرستار پس از این اتفاق به سهل‌انگاری در زایمان در خانه متهم می‌شود و زندگی‌اش از هم می‌پاشد. همزمان شان نیز که شغلش مربوط به ساخت و ساز پل است از این وضعیت متأثر می‌شود.
گوش بر زمزمهٔ ساز سپندیم همه داغ‌ شد محفل و یک نغمه به‌ آهنگ نشد