داغ بستن. [ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) داغدار کردن. نشان داغ در او پدید آوردن : بدل صد داغم از هر تار کاکل میتوان بستن باین تار محبت دسته گل میتوان بستن.مفیدبلخی.
جملاتی از کاربرد کلمه داغ بستن
اصطلاح «پاهای سوسنی» برای توصیف پاهای کوچک به کار میرفت و در جامعهٔ چین باستان نشانگر زیبایی و سمبل اصالت و طبقهٔ اجتماعی بالا بهشمار میآمد. فرایند بستن پاهای دختران بین سنین سه تا یازده سالگی آغاز میشد. ابتدا پای کودک با آب داغ شسته و ماساژ داده میشد، بعد تمامی انگشتها به جز انگشت شست شکسته شده به سمت داخل پا برگردانده و فشرده میشدند؛ سپس پا را در همین حالت با نوارهای پارچهای محکم میبستند. این عمل موجب جلوگیری از رشد پا بیش از ۱۰ سانتیمتر میشد. سپس انگشتهای شست را در راستای پا کشیده میشکستند. بانداژ پارچه یی از انگشتان تا قوزک پا محکم پیچیده میشد تا انگشتان را در جای خود نگه دارد.