داغ بر یخ زدن

معنی کلمه داغ بر یخ زدن در لغت نامه دهخدا

داغ بر یخ زدن. [ ب َ ی َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) آزار بشخصی رسانیدن که او متأذی نشود. ( غیاث ).

معنی کلمه داغ بر یخ زدن در فرهنگ فارسی

آزار بشخصی رسانیدن که او متاذی نشود

جملاتی از کاربرد کلمه داغ بر یخ زدن

جنّ و ملک ز هجر تو در گریه‌اند و سوز تنها نه داغ بر دل آدم گذاشتی
عشقم چو نهاد داغ بر داغ از جوش نشاط باغ باغم
هر چند عاجزیم حذر کن ز اشک ما کز گریه داغ بر دل آتش کباب سوخت
به عشقش داغ بر دل ماهتابان ز مهرش صبح را چاک گریبان
اگر خواهد دلت از ذوق‌گمنامی خبر یابد چو عارف داغ بر دل نه نه چون زاهد به پیشانی
پرده را داغ بر دل آن بت کرد خیمه را پای در گل آن بت کرد
خوش کردی ای رقیب، که آتش زدی بدل کاین داغ بر جراحت ما سودمند بود
چون لاله داغ بر دل یاقوت می نهد با لعل پر ز لؤلؤ لالا دهان دوست
داغ بر جان و دل از شوق توییم بنده داغ و سگ طوق توییم
داغ بر دل تشنه لب تن در زمین سر بر سنا فرصتی کو تا شمارم درد و محنت‌های تو