داستان بار یافتگان

معنی کلمه داستان بار یافتگان در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] داستان باریافتگان (سفرنامه حج)، اثر سید احمد هدایتی (1250-1344ش)، سفرنامه حج نویسنده می باشد که به زبان فارسی و به کوشش سید علی قاضی عسکر، تهیه و تنظیم شده است.
کتاب با مقدمه سید علی قاضی عسکر آغاز و مطالب در ضمن عناوین متعدد، بدون تبویب یا فصل بندی خاصی، به صورت روزشمار، ارائه شده است.
در مقدمه، ضمن بیان خلاصه ای از شرح سفر نویسنده، به ویژگی های کتاب، اشاره شده است .
نویسنده در سال 1338ق1299/ش، پس از آنکه حدود پنج سال به دلیل وقوع جنگ بین المللی، راه های مکه مسدود بوده، تصمیم می گیرد به حج مشرف شود، لذا نزد پدرش میر سید هدایت الله رفته و اجازه سفر می خواهد. او خود در این باره می نویسد: «به منزل خود آمدم، اتفاقاً خدایگانی آقای والد تشریف آورده بودند. اجازه خواستم، مشاوره کردیم، فرمودند: ازآن جهت که پنج سال است به واسطه وقوع جنگ بین المللی، طرق مسافرت مکه مسدود بوده و خاصه انقلابات در ممالک منتزعه از عثمانی، از عراق و حجاز و شامات هنوز برطرف نشده، نمی توانم رأی موافقی بدهم، لکن ازاین جهت که سفر مکه معظمه کمتر دست می دهد و فعلاً رفیق خوب مهیا و اسباب فراهم است، نمی توانم مانع شوم» .
به دنبال این مذاکره و گفتگو سرانجام تصمیم را به استخاره موکول و نزد حجت الاسلام سید محمد تنکابنی در مدرسه «خان مروی» تهران استخاره می کند و این آیه می آید: «وَ مَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَی اللّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَة الْوُثْقَی وَ إِلَی اللّهِ عَاقِبَة الْأُمُورِ» . پس از موافقت استخاره به منزل برادرخانم خود آیت الله سید احمد طالقانی که عازم سفر حج بودند، رفته، قرار مسافرت را با ایشان می گذارد و سرانجام روز شنبه 26 شعبان سال 1338ق، این مسافرت را آغاز می کند و در نیمه رجب سال بعد به تهران بازمی گردد. این سفر نزدیک به ده ماه و نیم طول می کشد و پر از خاطرات تلخ و شیرین است .

جملاتی از کاربرد کلمه داستان بار یافتگان

دوسالانه‌ داستان کوتاه نارنج در پاییز سال 1386 با دبیری «احسان شاه‌طاهری» و با رویکردی مستقل از دل کارگاه داستان باران آغاز به کار کرده و پس از یک وقفه‌ سه ساله از سال 1389 به صورت مستمر و هر از دو سال، تا کنون به وسیله موسسه فرهنگی هنری نارنج در حال برگزاری است.
«ستارگان تیرهٔ سامانهٔ خرس بزرگ» یا «ساندرا» ساخته شده در ۱۹۶۵، بازنگری ایست از افسانهٔ تاریک الکترا و برادرش اورستس که در آن اردوگاه‌های تن فشردهٔ نازی جایگزین صحنهٔ نبرد تروآ شده‌است. ساندرا همهٔ ویژگی‌های فیلم‌های هنر والای ویسکونتی را در بردارد: شیدایی نابرازنده، چشم‌اندازهایی جادویی و آمیخته با آهنگی شگرف برای پیانو. فیلم با رانندگی ساندرا (کلودیا کاردیناله) و همسفرش از آن سوی اروپا بسوی خانه‌اش با دیوارهای بلند و پر از زیبایه‌های باستانی در ولترا، شهری کهنه در توسکانی، آغاز می‌شود و در اینجاست که ساندرا گمان می‌برد که شاید مادرش و دلباختهٔ او (که وکیل خانواده‌اش ست) به هم ساخته و پدر یهودی ساندرا را به نازی‌ها لو داده‌اند تا کشته شود. ویسکونتی با این داستان بار دیگر پژمردگی‌ها و گندناکی‌های شهر بازاریان را آشکار می‌کند. سپس در ۱۹۶۷ او داستان هستی گرایانه آلبر کامو، «بیگانه» را به پرده آورد. اما بسیاری از خرده گیران این فیلم را نپسندیدند چراکه در آن از هستاگری کامو رنگی نمی‌دیدند؛ و شاید که از دید ویسکونتی کشتن آن عرب پابرهنه به دست آرتور مارسوی (Arthur Meursault) «بیگانه» به جای پیوند با هستایی کامو از انگارهٔ ستیزه یی مارکسیستی رنگ گرفته بود.
به گفته حسن حاتمی، اشی مشی در گویش کازرونی مخفف «با شاه منشین» و به مفهوم کسی است که با شاه نمی‌نشیند و از حاکم و شاه و حکومت جانبداری نمی‌کند و طبع بالا و عزت نفس دارد. به گفته حامد هاتف داستان بار سیاسی و اعتراضی داشته و فرهاد مهراد نیز با جایگزین کردن کلمه «حاکم» به جای «حکیم» بر این بار سیاسی و اعتراضی افزوده‌است.