خیمه ٔ ام معبد

معنی کلمه خیمه ٔ ام معبد در لغت نامه دهخدا

خیمه ام معبد. [ خ َ م َ ی ِ اُم ْ م ِ م َ ب َ ] ( اِخ ) نام محلی است بین مکه و مدینه که حضرت رسول هنگام هجرت بدانجا فرود آمد و ابوبکر هم با او بود. ( از معجم البلدان ).

معنی کلمه خیمه ٔ ام معبد در فرهنگ فارسی

نام محلی است بین مکه و مدینه که حضرت رسول هنگام هجرت بدانجا فرود آمد و ابوبکر هم با او بود .

جملاتی از کاربرد کلمه خیمه ٔ ام معبد

وقد حلب العجفاء فی غایة الطوا قدرت له فی خیمتی ام معبد
پيامبر (ص ) به يك گوسفند نگاه كرد، و از ام معبد اجازه خواست تا از شيران آن بهره مندشود.
بارى ، فيض و بركت از رسول خدا(ص ) به اطرافيانش چنان مى رسيد كه پرتوخورشيد به زمين ، و رايحه دلپذير گلها به مشام جانها. خير و بركت همواره ملازمحضرتش بود و لحظه اى از او جدا نمى شد: چه در كودكى و چه در بزرگسالى ، درسفر و حضر، روزها و شبها، چه آن گاه كه كودكى شيرخوار و در خيمه حليمه سعديهبوده و چه زمانى كه به عنوان تجارت به شام مسافرت كرده بود. چه در آن روز كهبه نام مهاجر در خيمه ام معبد نشسته بود، و چه در روزگارى كه در مدينه عنوان رهبرى ورياست يافته بود. در همه حال ، خير و بركت الهى ملازم حضرتش بود و بى دريغ همبه اطرافيانش مى رسيد.
وقتى ، ام معبد، پيامبر خدا (ص ) را به دلنشينى توصيف كرد. مردان او را گفتند: چگونهاست كه توصيف تو از ما دلنشين تر است ؟ گفت : چون زنى ، مردى را بنگرد، دلنشين ترمى نگرد، تا مردى ، مرد ديگر را.

پستان گوسفند غير باردارى را كه شير نداشت دست كشيد و پر از شير شد. و همين موجب اسلام آوردن ابن مسعود شد. و همين كار را بار ديگر در خيمه ام معبد خزاعى كرد.

ابن اريقط او را بر راه نخله از ميان كوهها برد. پيوسته بيراهه مى رفتند، تادر قديد (6) به راه اصلى وارد شدند و تا در نزد ام معبد به استراحت پرداختند و اعجازى از آن حضرت در رابطه با شير گوسفند (ام معبد) ظاهر شد. سپس كاروان كه چهار نفر: رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم ، عبدالله بن اريقط،ابوبكر و عامر بن فهيره بود، راه را به طرف يثرب ادامه داد...

ام معبد گفت : مردى شريف و مبارك و بلند مقام و زيبا چهره از اينجا عبور كرد و اين بركاتاز او است .