خیس خوردگی

معنی کلمه خیس خوردگی در لغت نامه دهخدا

خیس خوردگی. [ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ]( حامص مرکب ) عمل خیس خوردن. ( یادداشت بخط مؤلف ).

معنی کلمه خیس خوردگی در فرهنگ فارسی

عمل خیس خوردن

جملاتی از کاربرد کلمه خیس خوردگی

وظیفه اصلی خنک‌کننده کمک به اتلاف گرما از موجودی خارج شده‌است. همچنین اصطکاک بین ساینده و قطعه کار را کاهش می‌دهد؛ بنابراین، خیس شدن مناسب، چسبندگی، فشار، مقاومت در برابر دما و محافظت در برابر خوردگی همه از عوامل انتخاب ماده خنک‌کننده هستند. روغن (بر پایه مواد معدنی یا استر) به عنوان محیط خنک‌کننده و گرگرفتگی ترجیحی استفاده می‌شود. از امولسیون‌های آب نیز ممکن است استفاده شود.
در بسیاری از شرایط کاربردی، مس در سری‌های گالوانیکی بالاتر از سایر فلزات ساختاری معمول است، یعنی در مقایسه با سایر فلزات، سیم مسی در صورت خیس شدن کمتر در معرض خوردگی قرار می‌گیرد. به هر حال، هر فلز آنودیک در تماس با مس تا جایی که ممکن است، محافظ مس شده و به جای مس دچار خوردگی خواهد شد.