خویشتن شناسی. [ خوی / خی ت َ ش ِ ] ( حامص مرکب ) خودبینی. خودپسندی. تکبر. ( ناظم الاطباء ). || معرفةالنفس. ( یادداشت مؤلف ) : ماده گفت خویشتن شناسی نیکوست. ( کلیله و دمنه ). در جدول این خط قیاسی می کوش بخویشتن شناسی.نظامی.خویشتن شناسی نردبان بام معرفت است. ( دیباچه کلیات سعدی ). || حالت و عمل شناسنده حد خود و آنکه پا از گلیم خود بیرون نگذارد. وقوف به اندازه خود.وقوف بحدود خود. شناخت ارزش خود. شناخت حدود خود.
معنی کلمه خویشتن شناسی در فرهنگ فارسی
خودبینی خودپسندی
جملاتی از کاربرد کلمه خویشتن شناسی
در مرحلهای که تفکر فلسفی در یونان باستان در حال انعقاد بود، تمام مرجعیتهای سنتی در مقابل تفکر منطقی متزلزل شده و اعتبار خود را از دست میدادند. شعار این جریان این بود که: هیچ مطلبی درست نیست مگر آنچه «من» بتوانم با دلایل قاطع برای خودم توجیه کنم، و تفکر «من» بتواند دربارهاش به خویشتن حساب پس دهد. این روحیه در تمام نوشتههای ایونیایی از مردم شناسی و جغرافیا و تاریخ گرفته تا کتابهای طبی حکمفرماست. در تمام این کتابها انتقاد از طریق «ضمیر اول شخص مفرد» یعنی از طریق «من» انجام میگیرد! مثلاً هکاتئوس نخستین مُبدع جغرافیا و مردمشناسی کتاب خود را با با عنوان «علم انساب» چنین آغاز میکند: «هکاتئوس اهل ملطیه چنین میگوید: هر مطلبی را آنگونه که به نظرم موافق حقیقت مینمود نوشتهام زیرا سخنان یونانیان گوناگون است و به نظر من مُضحک.»(۱)