[ویکی فقه] خوف از بی عدالتی (قرآن). ازدواج با دختران یتیم و زنان متعدد، جایز است، اما در صورت خوف و ترس از بی عدالتی نسبت به آنان، باید از ازدواج با آنها اجتناب کرد. باید از ازدواج با دختران یتیم، در صورت ترس از بی عدالتی نسبت به آنان، اجتناب کرد.«وان خفتم الاتقسطوا فی الیتـمی فانکحوا ما طاب لکم من النساء...؛ و اگر می ترسید که (بهنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم پوشی کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر می ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانی که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیری می کند.» ← دفاع از حقوق دختران یتیم باید از ازدواج با زنان متعدد، در صورت خوف از بی عدالتی نسبت به آنان، اجتناب کرد.«... فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی وثلـث وربـع فان خفتم الا تعدلوا فوحدة... ذلک ادنی الاتعولوا؛ و اگر می ترسید که (بهنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم پوشی کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر می ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانی که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیری می کند.» ← بی عدالتی ۱. ↑ نساء/سوره۴، آیه۳. ...
جملاتی از کاربرد کلمه خوف از بی عدالتی
به بيان ديگر، مطابق اين وجه خاشعان كسانى هستند كه اميد رسيدن به لقاى رضوانالهى دارند؛اميدى آميخته با خوف از سوء عاقبت و نرسيدن به آن نعمت ها وكرامت ها؛يعنىآنچه براى آنها هراس آور است احتمال از دست رفتن رضوان و جنّة اللقاء است ، نه مبتلاشدن به عذاب قبر و قيامت ، كه در دو وجه اول و دوم مطرح است ؛ چنان كه روايتى ازرسول اكرم صلى الله عليه و آله به آن اشاره دارد: لايزال المؤ من خائفا من سوء العاقبة ولا يتيقّنالوصول إ لى رضوان اللّه حتى يكون وقت نزع روحه وظهور ملك الموت له (424).از يك سو اشتياق رسيدن به روح و ريحان و شراب طهور و رضوان آنان را آرام نمىگذارد و از سوى ديگر خوف انحراف از مسير حق و در نتيجه نرسيدن به آن مقام ها و نيزخوف از حساب و كتاب و عذاب ، براساس جمله واءنّهم إ ليه راجعون ، نگرانشان مى سازد.براين اساس ، پيوسته حزنى ممدوح بر قلب آنها چيره شده ،دل شكسته و بى تابند و اين انكساروحزن چيزى جز همان خشوع نيست .
محدث بزرگ شيخ حر عاملى رحمه اللّه پس ازنقل اين حديث مى گويد اين حديث دلالت دارد كه نهى ائمه اطهار عليهم السلام از نامبردن حضرت مهدى (عج ) مخصوص مواردى است كه خوف از ضرر و بروز فساد باشد.
1095) جمله 0 يحذر الاخره مى تواند مفسر خوف از خدا باشد و اين كه مقصوداز خوف از خدا، خوف از آخرت كار خويش است وگرنه خدايى كه رحمت مطلق وجمال محض است ترسى ندارد. آنچه باعث مى شود كه مومن خائف و هراسان باشداحتمال ترك وظيفه و محروميت از انجام دستور الهى است .
آنچه در آيه مورد بحث آمده از لحاظ عنوان از القاب تشريفى و از حيث بى واسطه بودننيز مزيت خاص خود را دارد. گرچه از لحاظ محتوا جريان تذكر نعمت و الهام الهى مطرحشد، ليكن در مرحله عهد و وفاى به آن به طور مطلق ذكر شد تاشامل همه درجات عهد و وفاى آن شود؛ چنان كه در بخش پايانى رهبت از خداوند مطرح شد،نه خوف از دوزخ و برزخ يا هراس از نقمت و رنج دنيا، گرچه همه اينمراحل متوسط و نازل مشمول رهبت از خداوند خواهد بود. بنابراين ، محتوا وشكل آيه از جهات متعدد در خور توجه شايان است .
سلام و تبریکی با خوف و رجا، خوف از آن رو که مبادا این عرض سلام، تایید ِسرابی دروغین باشد و ما نیز، ولو به قدر نگارش نامهای کوتاه، در فریب ِملت ایران نقش داشته باشیم و ۴ سال بعد، ناممان در زمرهی چاپلوسان مردم فریب درج گردد.
اول خشيت از خداوند است در نهادن و آشكار خشيت ، ترسى است كه مبتنى بر بينش و فهم است . خوف از خداست هنگامى كه عظمت او ادراك مى شود.
من در اين لحظه هاى آخر عمر نگرانى هاى فراوان دارم . خوف از آن دارم كه اين شخص كهبه هر حيله اى متشبث شد، مواجه با مخالفت ملت و طبقه جوان شد، بيش از اين متبلاى بهتشنج اعصاب شود و ملت مظلوم را بيش از اين به خاك و خون كشد و با تهمت مرتجع سياهو بى وطن سرخ ، علماى اسلام و دانشمندان و روشنفكران راقتل عام كند. به خداوند متعال از شر عناصر خبيثه پناه مى برم و قطع ايادى اجانب رامسالت مى نمايم .
حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها ميزان است از حيث خشيت و خوف از خدا
معناى عصمت انبيا و اوليا اين نيست كه مثلا جبرئيل دست آنان را بگيرد (البته اگرجبرئيل دست شمر را هم بگيرد هرگز مرتكب گناه نمى شود) بلكه عصمت ، ((زاييده ايمان)) است . اگر انسان به حق تعالى ايمان داشته باشد و با چشم قلب خداوندمتعال را مانند خورشيد ببيند، امكان ندارد مرتكب گناه و معصيت گردد، چنانكه درمقابل يك مقتدر مسلح عصمت پديد مى آيد،اين خوف از ((اعتقاد به حضور)) است كه انسانرا از وقوع در گناه حفظ مى كند.