خوش خواندن
معنی کلمه خوش خواندن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه خوش خواندن
زاذان (21) گويد با قنبر(22) به نزد على عليه السلام رفتيم .قنبر گفت : يا اميرالمؤ منين برخيز كه براى شما گنجينه اى نهفته ام . على عليه السلام گفت : چه گنجينه اى ؟ گفت با من بياييد. على عليه السلام برخاست و با او به خانه رفت . دو جوال پر از جام هاى زر و سيم بود. گفت : يا اميرالمؤ منين شما را عادت بر ايناست كه هر چه هست ميان مردم تقسيم مى كنى و من اينها را براى شما اندوخته ام . على عليه السلام گفت : اگر آتشى فراوان به خانه من مى افكندى از اين خوش تر مى داشتم . آنگاه شمشير بر كشيد و بر آن جوال ها زد، جام ها به اطراف پراكنده شدند، در حالى كه از هر يك نيمى يا ثلثى بريده شده بود.
او نخستین سالهای زندگیاش و بخشی از تحصیلات ابتدایی را در تبریز گذراند، در آغاز نوجوانی، با خانواده به تهران مهاجرت کرد و در تهرانپارس در پایتخت ساکن شدند. خواندن را پیش از مدرسه آموخت. او درباره این گفته بود: «از ۱۰سالگی یک کتابخوان حرفهای بودم، یعنی بدون اغراق باید روزی یک کتاب را میخواندم. خوشبختانه از ادبیات شروع کردم.»
از خط عنبرین او خواندن سخن لعل شکرین چه خوش است؟