خورده چشمه

معنی کلمه خورده چشمه در لغت نامه دهخدا

خورده چشمه. [ خُرْ دَ چ ِ م َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان هلیلان بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در 14هزارگزی شاه بلاغ. این دهکده در دشت قرار دارد با آب و هوای سردسیری و 260 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لوبیا. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه خورده چشمه در فرهنگ فارسی

دهی از دهستان هلیلان بخش مرکزی شهرستان شاه آباد واقع در ۱۴ هزار گزی شاه بلاغ . این دهکده در دشت قرار دارد با آب و هوای سردسیری و ۲۶٠ تن سکنه .

جملاتی از کاربرد کلمه خورده چشمه

چون سکندر، خضر اینجا خاک می بوسد ز دور چشمه آن لب چو آب زندگی لب خورده نیست
ولى كـامـلا مـشـخـص نـشـده كـه ايـن تـقـسـيـم آب چـگـونـه خـارق العـاده بـوده ، يـكاحـتـمـال اين است كه آن حيوان آب فراوانى مى خورده بگونه اى كه تمام آب چشمه را بهخـود اخـتـصاص مى داده ، احتمال ديگر آن است كه به هنگامى كه آن حيوان وارد آبشخور مىشده حيوانات ديگر جرئت ورود به محل آب را نداشتند!.
در این حدیقه ندیدم گلی ز رخسارت که آن ز چشمه خورشید خورده آب تجلی
گر نه از این چشمه جامی خورده‌ای زنده باشی حاش‌لله مرده‌ای