خورد برد

معنی کلمه خورد برد در لغت نامه دهخدا

خوردبرد. [ خوَرْدْ / خُرْدْ ب ُ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) کسی را گویند که مال مردم را خورده و گریخته باشد، و کنایه از تقلب هم هست. ( لغت محلی شوشتر نسخه خطی ).

معنی کلمه خورد برد در فرهنگ فارسی

کسی را گویند که مال مردم را خورده و گریخته باشد و کنایه از تقلب هم هست

جملاتی از کاربرد کلمه خورد برد

در جام ملت‌های اروپا سال ۱۹۶۰ تیم فرانسه به مرحله نیمه نهایی رسید و این برای دومین بار بود که در یک دوره مسابقه بین‌المللی رسمی، به نیمه نهایی راه پیدا می‌کرد. در این مرحله تیم ملی فرانسه مقابل تیم ملی یوگسلاوی صف آرایی کرد، در حالی‌که این دیدار تا دقیقه ۷۵ با حساب ۴ بر ۲ به نفع فرانسه پیش می‌رفت، یوگسلاوی بازی را ۵ بر ۴ به سود خود به پایان برد. در بازی رده‌بندی فرانسه از تیم چکسلواکی با نتیجه دو بر صفر شکست خورد و به رتبه چهارمی جام ملت‌های اروپای سال ۱۹۶۰ دست یافت.
شاه بحر ژرف جمله آب خورد جمله را از شاه باید یار برد
چون سوی اینان لئیمی پی برد لقمه ای چند از طعام وی خورد
دربازی اول آیورسون ۴۸ امتیاز کسب نمود و ۱۰۷–۱۰۱ نتیجه به سود فیلادلفیا رقم خورد. اگر چه فیلادلفیا مسابقات را با نتیجه ۵ باخت و ۲ برد به لیکرز واگذار کرد ولی موفق‌ترین فصل آیورسون طبق گفتهٔ خودش است و در بازی‌های بعد نیز ۲۳ امتیاز و ۳۵ و ۳۵ و ۳۷ امتیاز آمار خوبی برای او به‌شمار می‌رفت. این درحالی بود که کسی به کسب چنین نتیجه‌ای از فیلادلفیا را نداشت.
گر نخواهد خورد خون عاشق آن زیباصنم ور نخواهد برد هوش عاشق آن شیرین پسر
چه محنت ها که مجنون برد و برنا خورد از لیلی به حیرت هم چنین رفتیم و بر ما بیش از آن آمد

گرچه برخوردارى از عدالت ، و داشتن ملكه ترك گناه ، از امور درونى افراد است ، ولى با علائم و نشانه هايى كه در زندگى و عمل افراد بروز مى كند، مى توان به بود ونبود آن در افراد، پى برد. در روايات ، برخى از اين علائم به چشم مى خورد و بعضى ملاك ها بيان شده كه با وجود آنها، مى توان كسى راعادل شمرد.

در محكمه قاضى ، برادرزن كه شاكى بود گفت : باغى به اين مرد اجاره داده ام كه چشمه آب در آن جارى و در و ديوار آن آباد و درختانش ثمردار بود. ولى اين مرد ميوه آن را خورد ودرختان را از ميان برد و چشمه را كور كرد و پس از خرابى ، آن را به من پس داده است !

گفت پیغمبر حسد ایمان برد همچو آن آتش که هیزم را خورد
بر شیشه بی‌تابی من سنگ جفا خورد زین بانک جرس راه به جایی نتوان برد
باده چو خورد او خامش کرد او زحمت برد او تا طلبیدش