خل و ول

معنی کلمه خل و ول در لغت نامه دهخدا

خل و ول. [خ ُ ل ُ وِ ] ( ترکیب عطفی ، ص مرکب ) دیوانه. سفیه. ساده لوح. خل و چل. خل و دیوانه. ( یادداشت بخط مؤلف ).

معنی کلمه خل و ول در فرهنگ فارسی

دیوانه سفیه

جملاتی از کاربرد کلمه خل و ول

این داستان‌ها الهام‌بخش ساخت لقب توهین‌آمیز «وَکو جَکو»[پ ۳] (به معنای جکوی خل و چل) توسط رسانه‌ها شد. این لقب در سال بعد به گوش مایکل رسید و در نهایت برای او بسیار بسیار ناخوشایند آمد. او با فهمیدن اشتباهش، از درز دادن داستان‌های ساختگی به رسانه‌ها دست برداشت. اما به خاطر سودی که به جیب رسانه‌ها سرازیر می‌شد، آن‌ها خودشان شروع به انتشار داستان‌های ساختگی کردند.
در یک جوهر استعداد خل و خمر و بر یک شاخ اجتماع خار و تمر‌، بی‌ارادت زید و اختیار عمرو‌، دلیل است بر وجود آنکه الا له الخلق و الامر تبارک الله رب العالمین، چون گامی چند برداشتم و قدر میلی بگذاشتم بنایی دیدم مرتفع و خلقی مجتمع.