خل خمر

معنی کلمه خل خمر در لغت نامه دهخدا

خل خمر. [ خ َل ْ ل ِ خ َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سرکه انگور و آنرا خل خمر بدان جهت گویند که مادام که خمر نشود، سرکه نمیگردد. ( ناظم الاطباء ). سرکه انگور. ( یادداشت بخط مؤلف ).

معنی کلمه خل خمر در فرهنگ فارسی

سرکه انگور و آنرا خل خمر بدان جهت گویند که مادام که خمر نشود سرکه نمی گیرد .

جملاتی از کاربرد کلمه خل خمر

شود سرهای مستان فارغ از درد چو سر درکرد خمر بی‌خماری
و گفت: دنیا خمر شیطان است. هرکه از آن مست شد هرگز به هوش بازنیاید مگر -در میان لشگر خدای- روز قیامت، در ندامت و خسران.
چون بگوشم رسید آن گفتار رفت خمر از سرم بماند خمار
ناز او سر بسر نیاز تن است خمر او سر بسر خمار دل است
310-  و يزيد رجل فاسق شارب خمر قاتل النفس معلن بالفسق . الفتوح ، ص826، بحارالانوار، ج 44 ص 325.)
تا تو بدی کنی به دل آید ز پیش تو زیرا که باده شهوت خمر و خمار نیست
(( غضب الفتى لابن عمهراءس الفتى فى حرامه))(منتصر) در صدد قتل او بر آمد و چند نفر از غلامان خاص(متوكل ) را براى كشتن او معين كرد. در شب سوم يا چهارم اين ماه در حالى كه(متوكل ) مشغول شرب خمر بود بر او ريختند و خونش بر يختند و حضرت اميرالمؤ منينعليه السلام در اخبار غيبيه خود اشاره باو كرده در آنجا كه فرموده : (( و عاشرهماكفرهم يقتله اخص ‍ الخلق به )) .
به عمر خویش ندیدم من این چنین علوی که خمر می‌خورد و کعبتین می‌بازد
اعجمی ترکی سحر آگاه شد وز خمار خمر مطرب‌خواه شد
زبان‌های مون-خمر (که به آن آستروآسیایی نیز می‌گویند) خانواده زبانی در جنوب و جنوب شرقی آسیا هستند. زبان‌های مهم این خانواده ویتنامی و خمر (کامبوجی) هستند.
علم الاسما رقم دفترش خمر طینه صدف گوهرش
روستای خمر در ۳۰ کیلومتری شمال شرقی شهر زابل و ۵ کیلومتری شمال غربی روستای دوست محمد و در مسیر دوست محمد - قرقری قرار دارد و در منطقه‌ای دشت قرار دارد. ارتفاع آن از سطح دریا ۴۷۰ متر و آب و هوای آن گرم و خشک است.
O سؤ ال اوّلِ مردم درباره ى حكم خمر و ميسر است . كلمه ((خمر)) به معناى پوشش است و لذا به پارچه اى كه زنان سرِ خود را با آن پوشانده و مراعات حجاب مى كنند، ((خمار)) مى گويند. از آنجا كه شراب ، قدرت تشخيص را از عقل گرفته و در واقع آن را مى پوشاند، به آن ((خمر)) مى گويند.
روزى يكى از منافقين به حضرت ابوالحسن ، امام رضا عليه السلام عرضه داشت :بعضى از شيعيان و دوستان شما خمر (شراب مست كننده ) مى نوشند؟!
ميزبان - اين خانه ها مربوط به دوستان ما بود كه : يكى از اشخاص ظالم آنها را خريدهو براى خمر فروشى و خمر سازى اختصاص داده است ، و خانه ما را نخريدند.
یکی بدنهال است خمر، ای برادر که برگش همه ننگ و، عار است بارش
بخشش شیخ روح باقی دان آنچنان روح خمر و ساقی دان
بن مزاحم به يك نصرانى گفت : اى كاش اسلام اختيار مى كردى ، نصرانى گفت : من اسلامرا دوست مى دارم ، جز اينكه به خمر و عرق و شراب علاقه زيادى دارم ، ضحاك گفت :مانعى ندارد تو اسلام بياور و شراب هم بخور، پس چون مسلمان شد، به او گفت : اكنونمسلمان شدى اگر عرق و شراب هم بخورى تو را حد مى زنيم ، و اگر از اسلام به دينخود برگردى مرتد مى شوى و تو را مى كشيم ، پس او عرق و شراب را ترك كرده ومسلمان خوبى شد (18)
در معجم مقاييس اللغه نيز براى (خمر) يك ريشه ذكر كرده كه دلالت بر پوشاندن واختلاط و آميزش در پنهانى مى كند و از آنجا كه شرابعقل انسان را مى پوشاند به آن خمر گفته شده زيرا سبب مستى است و مستى پرده اى برروى عقل مى افكند و نمى گذارد انسان خوب و بد را تشخيص دهد.
مردم کامبوج بر این باورند که نام این یکای پول ریشه در واژه خمر ماهی کوچک دارد. اگرچه بیشتر احتمال می‌رود این واژه در رئال اسپانیا که از سده ۱۶ تا ۱۹ میلادی در آمریکا و آسیا برای بازرگانی جهانی به کار می‌رفت، ریشه داشته باشد.