خل بازی

معنی کلمه خل بازی در لغت نامه دهخدا

خل بازی. [ خ ُ ] ( حامص مرکب ) عمل ناشی از بی عقلی. عمل از روی عدم کیاست و عقل. ( یادداشت بخط مؤلف ).

معنی کلمه خل بازی در فرهنگ فارسی

عمل ناشی از بی عقلی عمل از روی عدم کیاست و عقل .

جملاتی از کاربرد کلمه خل بازی

وی همچنین در تیم ملی فوتبال روسیه بازی کرده‌است.
به‌ گردون نی‌سوار کهکشان باشی چه فخر است این تلاش اوج جاهت بازی طفلانه‌ای دارد
وی سابقه عضویت در تیم‌های ردبول سالزبورگ، وست برومویچ آلبیون و آگزبورگ و همچنین سابقه ۱۵ بازی و ۲ گل ملی برای تیم ملی فوتبال کامرون را دارد.
با بازی در چند سریال شهرت بیشتری پیدا کرد.
آن که در نظر بازی ، عیب کوه‌کن کردی کاش یک نظر دیدی، عشوه‌های شیرین را
تا چند کنی اصول بازی با من قربان تو و فقه و اصول تو شوم
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال آ.اس. رم، باشگاه فوتبال آسکولی، باشگاه فوتبال پیزا، و باشگاه فوتبال لچه اشاره کرد.
روند گل و پاس گل‌ها پاتوسی در چهار بازی قطع شد هر چند او از بهترین بازیکن‌ها تیمش در این بازی‌ها بود و در بازی با نساجی زمینه‌ساز گل مرتضی تبریزی به نساجی بود
زانک جانشان آن خوشی را دیده بود این خوشیها پیششان بازی نمود
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال آستریا کلاگن‌فورت اشاره کرد.
چون زر قلب نداریم به خود امیدی در شب تار جهان تا که خورد بازی ما؟
هرک او در پاک بازی دم زند کار خود تا بنگرد بر هم زند
باد روح قدس افتاد و درختان مریم دست بازی نگر آن سان که کند شوهر و زن
جک رایان (با بازی هریسون فورد) یک عملیات غیرقانونی علیه کارتل‌های مواد مخدر در سازمان سیا را کشف می‌کند. اکنون رایان که در مجموعه‌ای از توطئه‌ها گرفتار شده، باید زندگی و حرفه خود را به خطر بیندازد تا خلافکاران را به دست عدالت سپرده و…
مهرۀ پشت عدو، زود فتد درگشاد چون شود از ضرب تو، بازی نصرت عیان
که به خاطر بازی در فیلم‌های عروس سوری (۲۰۰۴) و درخت لیمو (۲۰۰۸) مشهور است.
باشگاه فوتبال متالورگ زاپروژیا (اوکراینی: Футбо́льний клуб «Металу́рг» Запорі́жжя) یک باشگاه فوتبال در شهر زاپروژیا اوکراین است. این باشگاه در لیگ فوتبال اوکراین بازی می‌کند. این باشگاه در سال ۱۹۳۵ تأسیس شده‌است.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به لوکوموتیو مسکو، اسپارتاک مسکو و کراسنودار اشاره کرد.
شیخ را گفتم بیا با عشق او دمساز شو گفت بازی با دم این شیر نتوانم نمود
چنین افتاد با او عشق بازی کند او باتو اینجا عشقبازی