خفقان کردن. [ خ َ ف َ ک َ دَ ]( مص مرکب ) دل به طپش افتادن. طپیدن دل : زنهار از آن دبدبه کوس رحیلت چون رایت منصور چه دلها خفقان کرد.سعدی ( غزلیات ).
معنی کلمه خفقان کردن در فرهنگ فارسی
دل به طپش افتادن طپیدن دل
جملاتی از کاربرد کلمه خفقان کردن
پس از اینکه حافظ اسد، رهبر حزب بعث، در سال ۱۹۷۰، به جایگاه رئیسجمهوری سوریه دست یافت، سرکوب و خفقان کردها و دیگر اقلیتهای این کشور، به گونهای چشم گیر افزایش یافت. بعثیهای سوریه عملیاتی همانند و همزمان با صدام حسین رهبر حزب بعث عراق و رئیسجمهور وقت این کشور که در کردستان عراق انجام میداد و حملات یا عملیات تعریب (عربی کردن منطقه) نامیده میشد را آغاز کردند.[نیازمند منبع]
قرارداد دارسی که در دوره خفقان قاجار بسته شده بود تحت تأثیر نیاز مالی مظفرالدین شاه برای تهیه خرج سفرهای فرنگستان و ناآگاهی او و اطرافیانش نسبت به ارزش صنعت نفت در دنیای آنروز سهم اندکی برای ایران (۱۶ درصد از سود ناخالص معادل ۱۱ درصد از سود خالص) در نظر گرفته بود. از ۱۳۰۷–۱۳۱۲ رضاشاه با منصوب کردن تیمورتاش به عنوان مذاکره کننده ایران برای افزایش سهم ایران هفت بار مذاکره کرد ولی راه بجایی نبرد و در نهایت با لغو یکجانبه آن توسط رضاشاه تحت شرایط بحرانی ایران آنروز و قدرت اقتصادی و نظامی انگلیس قرارداد ۱۹۳۳ بسته شد که فقط اندکی بهتر بود ولی با یک قرارداد منصفانه فاصله زیادی داشت. پس از جنگ دوم جهانی و فضای آزادی بیان دوران شاه جوان بحثهای مربوط به نفت دوباره در بین روشنفکران و نمایندگان مجلس شروع شد.
در دوران حکومت شوروی، تمامی باورهای مذهبی به عنوان خرافات و «بقایایی از گذشته» مورد حمله مقامات کمونیستی محلی قرار گرفت. در این دوران خفقان، اکثر مدارس دینی و مراسم مذهبی ممنوع شد و اکثریت مساجد به تعطیلی کامل درآمدند. در طول جنگ جهانی دوم، یک هیئت رسمی از مسلمانان برای رسیدگی به امور مسلمانان در آسیای میانه تأسیس شد که مقر و دفتر مرکزی آن، در تاشکند قرار داشت. در بیشتر موارد، هیئت مسلمانان به عنوان یک ابزار تبلیغاتی عمل میکرد که فعالیتهای آن چندان به تقویت آرمان مسلمانان کمک نمیکرد. تلاش حکومت در تلقین آتئیسم به مردم، رشد دینی را ضعیف کرد و به انزوای ترکمنها از جامعه بینالمللی مسلمانان کمک کرد. البته برخی از آداب و رسوم مذهبی، مانند تدفین مسلمانان و ختنه کردن مردان، در دوره شوروی ادامه یافت، اما بیشتر آداب و رسوم اسلامی در مناطق روستایی، عنوان یک سنت قومی و قبیلهای، آزادانه اجرا میگردید.