خطوارگی کنگره ای
جملاتی از کاربرد کلمه خطوارگی کنگره ای
آساف نامزد دموکراتها در انتخابات ویژه سال ۲۰۱۷ برای حوزه ۶ کنگره ای جرجیا بود که مدتها به عنوان سنگر جمهوری خواهان قلمداد میشد و بهطور تاریخی از لحاظ تبلیغات انتخاباتی کاندیداها پرهزینه از آب درآمد. وی در دور نخست اول شد، اما بدون کسب اکثریت مطلق به دور دوم رفت که آن را با ۴۸٫۲٪ آرا به ۵۱٫۸٪ رایکارن هندل جمهوریخواه واگذار کرد
موسولینی و فاشیستها میخواستند که همزمان «انقلابی» و «محافظه کار» باقی بمانند؛ از آنجا که این ایده بسی متفاوت از حال و هوای سیاست آن زمان بود گاهی از آن با عنوان «راه سوم» یاد میشود. فاشیستها بهدست یکی از معتمدین موسولینی به نام دینو گراندی جوخههای مسلحی از کهنه سربازان را شکل دادند که پیراهن سیاهان (به ایتالیائی:Squadristi) نامیده شدند؛ با این هدف که نظم را با مشتی آهنین به خیابانهای ایتالیا بازگردانند. لباس سیاهان با کمونیستها، سوسیالیستها و آنارشیستها در شلوغی جمعیت و هنگامهٔ تظاهرات درافتادند؛ البته تمامی گروههای نامبرده نیز خود به جان یکدیگر میافتادند. حکومت ایتالیا اما کمتر در کار پیراهن سیاهان خلل ایجاد میکرد، تا حدودی بدین دلیل که تهدید احتمالی و هراس همگانی از یک انقلاب کمونیستی کشور را فرا گرفته بود. فاشیستها به سرعت رشد نمودند؛ طرف دو سال آنان خود را در کنگره ای در روم به عنوان حزب ملی فاشیست شکل دادند. در ۱۹۲۱ موسولینی برای اولین بار به مجلس راه یافت. از ۱۹۱۱ تا ۱۹۳۸ موسولینی روابط نامشروعی با مؤلف و آکادمیک یهودی به نام مارگریتا سارفاتی داشت؛ کسی که «مادر یهودی فاشیسم» لقب گرفت.
در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹ و به مناسبت یکصدمین سال تولد وی کنگره ای در شهر قم و سبزوار برگزار شد. بنای یادبود سید عبدالاعلی افقهی سبزواری پس از این کنگره در میدان کارگر شهر سبزوار نصب شد.
سفرهای هادریان پس از سفرش به نیل نامعلوم اند. وی چه به روم بازگشته باشد و چه نه، در طول ۱۳۰/۳۱ رهسپار خاور گردید، تا سیاست جدید پان هلنیستی∗ خود را سازمان داده و راه اندازی کند، [سیاستی] که قرار بود بر معبد زئوس در آتن متمرکز باشد. از آنجا که درگیریهای محلی به شکست طرح پیشینِ مجمع هلنی به مرکزیت دلفی انجامیدند، هادریان به جای آنْ مجمع بزرگی متشکل از تمامی شهرهای یونانی را برگزید. عضویت موفقیّت آمیز [در این مجمع] شامل ادعاهای اساطیرآلود∗یا جعلی مبنی برداشتن اصالت یونانی و [نیز] اثبات وفاداری به امپراتوری روم میشدند، تا بلکه نظریات هلنیستیِ شخصی و آرمانی هادریان را ارضا کنند. هادریان خود را به سان پاسدار فرهنگ یونانی و «آزادی» یونان میدید _در این مورد، حکومت حودمختار شهری∗. همین به هادریان اجازه داد که خود را به سان وارث خیالی پریکلس بنمایانَد، کسی که از قرار معلوم یک کنگرهٔ پان-هلنیستی پیشین ایجاد نموده بود_چنین کنگره ای تنها در زندگینامهٔ پریکلس نوشتهٔ پلوتارک مورد اشاره گرفتهاست، کسی که برای نظام و ثبات امپراتوری روم احترام قائل بود.
بولیوار در سال ۱۸۱۹ به گرانادای جدید رفت و در سال ۱۸۱۹ اسپانیاییها را در بوایار شکست داد و سرزمین کلمبیا را آزاد کرد. سپس به انگوستورا بازگشت و کنگره ای را برگزار کرد که جمهوری بزرگ کلمبیا که در حال حاضر کشورهای اکوادور، کلمبیا، پاناما و ونزوئلا است را تشکیل داد. او در ۱۷ دسامبر سال ۱۸۱۹ رئیسجمهور کلمبیا شد.
در سپتامبر ۱۸۳۶ تگزاس کنگره ای متشکل از ۱۴ سناتور و ۲۹ نماینده را انتخاب کرد. قانون اساسی به رئیسجمهور اول اجازه داد که برای دو سال و روسای جمهور بعدی به مدت سه سال خدمت کند. برای داشتن یک دفتر یا رأی دادن، یک مرد باید تابعیت جمهوری را داشته باشد.
دوره اول واشینگتن عمدتاً به نگرانی های اقتصادی اختصاص داشت.ایجاد اعتبار عمومی به یک چالش اصلی برای دولت فدرال تبدیل شد.همیلتون گزارشی را به کنگره ای که به بن بست رسیده بود ارائه کرد و او، مدیسون و جفرسون به مصالحه 1790 رسیدند که در آن جفرسون با پیشنهادات بدهی همیلتون در ازای انتقال موقت پایتخت کشور به فیلادلفیا و سپس به جنوب در نزدیکی جورج تاون در رود پوتوماک موافقت کرد.این شرایط در قانون بودجه 1790 و قانون اقامت، که واشینگتن هر دو را به قانون امضا کرد، وضع شد.کنگره قبول و پرداخت بدهی های کشور را با بودجه تامین شده توسط عوارض گمرکی و مالیات غیر مستقیم مجاز دانست.