خط تازیانه. [ خ َطْ طِ ن َ / ن ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطی که از زدن تازیانه بر اندام پدید آید. ( آنندراج ) : چه دست می نهی ای شهسوار بر دوشم حمائلی بده از خط تازیانه خویش.باقر کاشی ( از آنندراج ).
معنی کلمه خط تازیانه در فرهنگ فارسی
خطی که از زدن تازیانه بر اندام پدید آید .
جملاتی از کاربرد کلمه خط تازیانه
پس از آن، عموی روسو او را به عنوان یک شاگرد به یک حکاک معرفی کرد، و روسو علیرغم میلش تا ۱۶ سالگی نزد او این حرفه را فرا آموخت. روسو در کتاب اعترافات خود نوشته است که در این دوران وی دارای تمایلات جنسی مازوخیستی بوده است و گاهی خود را در مقابل زنان تنها، به امید تازیانه خوردن از آنها، برهنه میکرده است.[نیازمند منبع] در ۱۴ مارس ۱۷۲۵، بدون اطلاع قبلی به پدر یا عمویش ژنو را ترک گفت و تا انسی (به فرانسوی: Annecy) پیاده سفر کرد.
گفتیم وقت پیری در گوشه ای نشینیم شد تازیانه حرص قد خمیده ما
ابن اسحاق در مغازی روایت میکند که ابوجهل سنگی بزرگ بر سینه سمیّه میفشرد و میگفت بگو که لات و منات و عزی خدایان تواند. امّا سمیّه در همان حال به یگانگی خدا شهادت میداد و حاضر نشد خدایی لات و منات و عزّی را بپذیرد. ابوجهل سنگ را سختتر میفشرد و با تازیانه سمیّه را میزد. بر اساس مغازی، کنیزان ابوجهل نزد او رفتند و از او خواستند سمیّه را رها کند اما او نپذیرفت.
سید روحالله خمینی در باب مساحقه میگوید: «با وطی زن به زن مساحقه واقع میشود و اثبات این جرم مانند اثبات لواط است و مجازات آن صد ضربه تازیانه است، به شرطی که مرتکب، عاقل، بالغ و مختار و این کیفر در محصنه و غیر آن یکسان است؛ و گفته شده اگر مساحقه کننده محصنه باشد، حکمش سنگسار میباشد، ولی صحیحتر اوّلی است (تازیانه میخورد، و سنگسار نمیشود) و تفاوتی نیست در اجرای مجازات بین فاعله و مفعوله و زن کافر یا مسلمان».
هزار زهره جبین رام تازیانه ی تست بدین ظهور بلند اختری بزین ننشست
به تازیانه همت براق سان برسان کمیت نفس به میدان عالم بالا
کشیده آهشان بر مه زبانه ز ضرب سیلی و، وز تازیانه
او در مورد حکم اعدام خود گفته بود: استحقاق حکم اعدام را ندارم. وی در ۹ مهر ۱۳۸۳ دستگیر شد و در شعبه ۷۴ کیفری استان تهران به ریاست قاضی دادرس منصور یاورزاده یگانه و ۴ مستشار دیگرش محاکمه و با رای اکثریت قضات آن شعبه و در ۲۷ آبان همان سال به ۱۶ بار قصاص و یک بار اعدام، ۱۵ سال حبس و ۱۰۰ تازیانه محکوم شد. بسیجه به پلیس گفته بود اگر او را گرفتار نمیکردند ۵۰۰ کودک را میکشت. قوه قضاییه اعلام کرد که دادستان پاکدشت و همچنین دو بازپرس و یک دادیار دادسرای این شهرستان در رسیدگی به پرونده کوتاهی کردهبودند.
و مجازات حکومت ایران در دورهٔ ساسانی برای کشتن سگ، هزار و ششصد تازیانه بهعلاوه جبران خسارات ناشی از نبود حیوان بود.
بر دل از بیم تازیانه مرگ طمع اسب و تازیانه نماند
چو آتش به کین چون زبانه زدی به زینب (ع) چرا تازیانه زدی؟
فرعون موجودی عالی بود که همه چیز را میدید و همهچیز را میدانست. اغلب او را با لباسی دامنمانند و ریش مصنوعی، در حالی که عصای سرکَج، تازیانه و گرزهی سلطنتی در دست داشت و تاج دوگانهی مصر علیا و مصر سفلی بر سرش بود، به تصویر میکشیدند. در این تصویرها، یک مار کبرا هم، که «چشم» رع بود، از پیشانیش سر برآورده بود. خدمهی بادبزن بهدست همراهش بودند و مردم پیش پایش به خاک افتاده بودند. به نظر میرسد مصریها میدانستند که فرعون هم انسانی از گوشت و پوست است، اما قدرت مقدس او را میستودند.
اقرار کرد بر سر منبر به جهل خویش ترسم که بر امام شود تازیانه فرض
بقیه همگی فرار میکنند و کاپیتان ئیاو را تنها میگذارند تا با جنگجویان شلاقی بجنگد. ئیاو توسط یک دروازه بسته به دام میافتد و برای آخرین ایستادگی آماده میشود زیرا هر دو جنگجوی شلاقی شلاقهای خود را برای ضربه نهایی به عقب میکشند. فازبال، ساز خود را رها و به سرعت پرواز میکند تا دو تازیانه را به هم گره بزند، که باعث میشود جنگجویان شلاقی از تعادل خارج شوند و به ئیاو فرصتی میدهد تا آنها را نیز متحول کند. بدون هیچ مانع دیگری، ئیاو از قدرت خود برای تغییر شکل چهار سرسپردۀ باقیمانده (هنوز آزاد نشده) استفاده میکند و آنها، جنگجویان تازیانه متحول شده و سایر رقصندگان، در رقص به جلو فشار میآورند. سپس کاپیتان ئیاو به سمت رهبر پرواز میکند و او را به یک زن زیبا، لانهاش را به یک معبد یونانی آرام و سیاره را به یک بهشت تبدیل میکند.
بدو گفت گیو ای برادر مشو فراوان مرا تازیانهست نو
در روایتی ار محمد آمدهاست که گفت در آتش جهنم دیدم یک گربهای را که به صاحبش حمله میکند و او را چنگ میزند گفتند این گربه در خانه او بوده طعام به او نداده گرسنه ماندهاست و رها هم نمیکردهاست آن را تا از جای دیگر خوراک تهیه کند. برای دابه [جنبنده، ستور] بر صاحبش حقوقی است هروقت از او پیاده شد ابتدا علف به او بدهد و آب به او نشان دهد تا بیاشامد و با تازیانه به صورت آن نزند و حدی فوق طاقت به آن تحمیل [نکند]. همچنین روایات زیادی دربارهٔ حقوق جانوران وجود دارد که بهرهگیری از آنها را به هر عنوان (سیرک) یا غیر آن، اذیت آنها، و کشتنشان جایز نیست و کوتاهی در خوراک آنها از محرمات مسلم است.
او توانست با حیلهگری پسر بزرگترش نرون (پسر اگریپینا بزرگتر، برادر اگریپینا جوان و دایی امپراتور نرون) را جانشین تبیریوس کند، آن هم با کشتن مخفیانه رقبای سیاسی پسرش بود. رفتارهای تحریککننده و آشوبگر و توطیههای برنامهریزی شده آگریپینا بزرگتر خیلی به مذاق امپراتور که با تازیانه به جان او میافتاد و تشنه مرگ اگریپینا بود، خوش نمیآمد و او درنهایت در جنگ قدرت بر سر جانشینی و انتقام قتل شوهرش یک چشمش را از دست داد. بعد هم وقتی در زندان بود اعتصاب غذا کرد و از گرسنگی مرد. درست چهار سال قبل از زمانی که پسرش کالیگولا به قدرت برسد، بعد از آن اگریپینا جوان که بعد از مرگ مادرش اگریپینا بزرگتر شروع به اعمال نفوذ پی در پی بر روی برادرش کالیگولا همراه خواهرانش کرده بود، توانست در دوره سلطنت برادر خود صاحب احترام و ثروت بیاندازه ای شود.
فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذابٍ (۱۲) تا فرو هشت اللَّه بر ایشان تازیانه عذاب.
به تازیانهی مرگ از سرش بهدر کردند که سلطنت به سرِ تازیانه میفرمود
در این سن مشاهده صحنهای که در آن اسب سواری، بیرحمانه بر اسب خود تازیانه میزد و با این کار او رهگذران نیز صدمه میدیدند، احساسات او را برای سرودن شعر برانگیخت.