خشن خو. [ خ َ ش ِ ]( ص مرکب ) بدخو. تندخو. بداخلاق. عصبانی : از آن در خرقه آدم خشن خویی که در باطن مرقعدار ابلیسی ملمعپوش شیطانی.خاقانی.
معنی کلمه خشن خو در فرهنگ فارسی
بدخو تند خو
جملاتی از کاربرد کلمه خشن خو
همان طور كه در كشورهاى استبدادى مردم از ترس مجازات هاى خشن واعمال غير انسانى زمامداران بيشتر دروغ مى گويند، در خانواده هايى كه پدران و مادراندر مجازات كودكان خشونت بيشترى دارند دروغ كودكان نيز زيادتر است .
خرقه بس خشن فکنده به بر شیخ گفتش که ای ستوده پسر
خداوند حضرت محمد (ص ) را كه ترساننده مردم جهان از عذاب الهى و امين آيات منزله اوبود برگزيد و شما، اى گروه عرب ، در آن موقع از بدترين آيين پيروى مى كرديد، ودر بدترين محيط به سر مى برديد. در زمين هاى سنگلاخ و ميان مارهاى خطرناك آب لجنآلوده مى نوشيديد و غذاى خشن مى خورديد، يكديگر را مى كشتيد و قطع رحم مى كرديد،بت ها در بين شما نصب شده و گناه و نافرمانى شما را احاطه كرده بود.
اگر چه اميرالمؤ منين خلاف عثمان را از اساس نامشروع مى دانست و بر همه كارهاى خلاف وتعدى هايى كه از سوى هياءت حاكمه به طور مستمر سر مى زد، كاملا واقف بود و بهعيان ملاحظه مى كرد كه فساد آنان به اوج رسيده و خطر آن جدى شده و ديگرقابل تحمل و اغماض نيست ، با اين حال ، راه چاره را در اين روش انفعالى خشن نمى دانست وعلاج واقعه را بدين طريق مصلحت نمى ديد.
مادر تصور مى كرد كه سعد با آن همه علاقه و مهرى كه نسبت به وى دارد، اگر او را باحال ضعف ببيند، از دين خود دست مى كشد، غافل از آن كه مهر الهى آن چنان در عمق جانشنفوذ كرده كه مهر مادرى نمى تواند در برابر آن مقاومت نمايد. به همين جهت ، روز دوم ،وضع سخن گفتن سعد تدبير كرد. او با منطقى خشن و قاطع به مادر گفت :
((وبايد ناآگاه به قوانين الهى نباشد تا مبادا مردمان را از روى نادانى به گمراهىبكشاند و بايد جفاكار و خشن نباشد كه در نتيجه از مردم قطع رابطه و مراوده نمايد. (وخلاصه ، دلسوز و مهربان باشد به طورى كه خود را فداى اسلام و مسلمين كند) )).
در قلب چنان ورطهٔ خشن در عین چنان فتنهٔ سجین
سرکشی شد از خشنپوشی یکی صد نفس را از خس و خاشاک، آتش بیش رعنا میشود
که زرین افسرش از سر فکندند خشن پشمینه اش در بر فکندند
حذف و نابودى سنت ها در مراسم دينى گرچه با حضور نگاه غربى رخ مى دهد ليكن اينجريان در ايران به دلايلى كه پرداختن به آنها از حوصله اين مختصر خارج است ، درنخستين گامها با خشن ترين صورتى كه ممكن بود آغاز شد. تخريب تكيه دولت ، مقابلهو رويارويى با برگزارى مراسم عاشورا و مجالس عزا و روضه خوانى كه مورد تعقيبو پيگرد ماءمورين دولتى قرار مى گرفت ، ميدان هاى اصلى نزاع و درگيرى حاكميتمنورالفكران رضاخانى با سنت هاى دينى را نشان مى دهد.
(مركب ) خلافت را در اختيار كسى (عمر) قرار داد، كه كلامش خشن ، ديدارش رنج آور،اشتباهش بسيار و عذر خواهى اش بى شمار بود. به سوارى شبيه بود كه بر پشتشترى سركش نشسته ، چنانچه مهار را محكم كشد، پره هاى بينى شتر پاره شود، و اگرآزاد گذارد، در پرتگاه هلاكت سقوط كند.
شد از لباس خشن بیشتر رعونت نفس ز خار و خس کند آتش فزون سرافرازی
از آن در خرقهٔ آدم خشن خویی که در باطن مرقعدار ابلیسی، ملمع دار شیطانی
زنبورهای کارگر جوان باید از پایینترین سطح اجتماعی کلنی آغاز کنند و هرچه پیرتر میشوند میتوانند به ملکه نزدیکتر شوند و کنار دست او خدمت کنند. برای نمونه در این هنگام زنبورهای کارگر اجازه دارند تخمها را جابجا کنند و در کنش مستقیم با ملکه باشند. پس از آنکه زنبورهای کارگر با ملکه به جایگاه رقابتی برسند، زنبورهای کارگر خشنتر ملکه را سرنگون میکنند و زنبورهای کارگری که بیشتر بر محیط مسلط بودند و در جابجایی تخمها موفقتر بودند احتمالاً جایگاه ملکه را بدست میگیرند که به آن «ملکهٔ دروغین» میگوییم. از این رو ملکه فاصلهاش را با زنبورهای کارگر حفظ میکند تا بعدها زنبوری جایگاهش را بگیرد که برای کلنی مناسبتر است.
همه دل گوهر و رخ کرده حلیدار چو تیغ تن خشن پوش چو سوهان به خراسان یابم
د) سطح مقطع براده: با افزایش سطح مقطع براده، نیروی برش زیاد تر شده و حرارت بیشتری در روی لبه برنده ایجاد میگردد. به همین دلیل سرعت برش در خشن کاری کمتر و در پرداخت کاری بیشتر خواهد شد.
ز ژنده جوی صفا کافتاب کم تابد چو ابر بر خشن آسمان زند سنجاب
آن را نزار گشت تن از خرقه خشن این را هراس خشیت حق تن نزار کرد
از برای جرعه ای خون عفن چون پسندی بر من آن گفت خشن
نظام اجتماعی بونوبوها بر مساوات، صلحجویی و آمیزش جنسی نهادهاست. با اینکه گونهای رتبهبندی اجتماعی در جامعههای ایشان به چشم میخورد، رویهمرفته رفتار افراد با هم بر پایهٔ مساوات است. درگیرهای خشن میان افراد بسیار کم است و معمولاً از آمیزش جنسی برای رفع مناقشات و کاستن تنشهای موجود میان افراد استفاده میشود.