خزانۀ ژن
جملاتی از کاربرد کلمه خزانۀ ژن
آن نقد که در خزانۀ دل باشد آسان آسان بدو رسیدن نتوان
این بلا گوهر خزانۀ ماست ما بهر خس گهر عطا نکنیم
از تّفِ سینه بس که جگر خوردم از لبت یاقوت در خزانۀ خارا بسوختم
ای جان عزیز این کتاب که مسما است به حق الیقین فی معرفة رب العالمین، حضرت عزت از خزانۀ غیب بدین ضعیف کرامت فرمود، مشتمل است بر هشت باب به ازای درهای بهشت، و هر بابی از آن مشتمل بر حقایق و دقایق و لطایف و ترتیب بابها این است
در مملکت سلطان وجود گنجی نبود چو خزانۀ دل
دل ار بملک دو گیتی نمی دهم چه عجب از آنکه گوهر یک دانۀ خزانۀ تست
قندِ شیرین و زهرِ تلخ به هم هر دو دیدیم در خزانۀ دور
هر آن گهر که رهی داشت در خزانۀ طبع در آرزوی تو از دیده می بیاراند
در خزانۀ الطاف غیب بگشایند وزو به عالم جان تحفه گونه گون آید