خروش نمودن

معنی کلمه خروش نمودن در لغت نامه دهخدا

خروش نمودن. [ خ ُ ن ُ /ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) خروش کردن. خروش برآوردن.

معنی کلمه خروش نمودن در فرهنگ فارسی

خروش کردن خروش بر آوردن

جملاتی از کاربرد کلمه خروش نمودن

قرار گرفتن سقز در منتهی الیه شمالی رشته کوه‌های زاگرس شرایط جغرافیایی ویژه ای را در این منطقه خلق نموده‌است به‌طوریکه کوهستانهای سر به فلک کشیده، رودخانه‌های خروشان و پرآب، چمن زارهای سر سبز و چشم‌اندازهای طبیعی بی همتا با رنگهای متنوع در فصول مختلف امکان تجربه نمودن سفری مفرح و خاطره ساز را برای گردشگران فراهم نموده و برای اهالی بومی منطقه نیز همیشه تازه و دلربا می‌باشد.

پاسخ تمامى اين سؤ الات ، اين است كه موضوع اختلاف و برخورد، مصلحت شما جوانان است يعنى در ميان والدين و فرزندان اختلاف وجدال معنائى ندارد براى اين كه اين ها يك وجودند و فرزند عصاره وجود پدر و مادر است اما وقتى كه فرزند جوان به مصلحت خويش نمى انديشد و بلكه در عكس آن حركت مى كندصداى دل سوزانه والدين بلند مى شود مانند اينكه به عضوى از بدن آنها صدمه اىوارد گرديده كه درد آن را در تمام وجودشان احساس مى كنند بنابراين علت اين همه دقت و نصيحت و مراقبت و نهى نمودن ازكارهاى زشت و و ... از سوى پدران و مادران محترم بخاطر اين است كه جوانانشان كشتى زندگى را در مسير مصالح خود حركت داده تا از اين درياى پر تلاطمى كه با امواج خروشان فساد و فتنه و بدبختي ها،نسل جوان را به نابودى و اضمحلال مى كشاند به ساحل نجات برسانند.