خرت و خورت

معنی کلمه خرت و خورت در لغت نامه دهخدا

خرت و خورت. [ خ ِ ت ُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) آشغال. خرده ریز. خرت و پرت. خرده پاش.

معنی کلمه خرت و خورت در فرهنگ فارسی

آشغال خرده ریز

جملاتی از کاربرد کلمه خرت و خورت

در باری ریگی کیت را به تد که یک پلیس محلی در آریزونا است معرفی می‌کند. آن دو پس از گذراندن مدت زمانی در بار به محل کیت می‌روند. زمانی که می‌خواهند در خانه کیت با هم همبستر شوند کیت به‌طور اتفاقی در می‌یابد که یکی از بست‌های کشی در خرت و پرت‌های تد مشابه بست‌های کشیی است که توسط پول شوی دیاز استفاده می‌شد. تد با آگاهی از شک کیت به فساد خودش سعی می‌کند کیت را خفه کند. در این زمان الخاندرو که کیت را از حادثه بانک زیر نظر داشت و می‌دانست که کارتل کسی را برای کشتن کیت اجیر خواهد کرد از راه می‌رسد و او را نجات می‌دهد. الخاندرو و مت با تهدید جان تد و خانواده‌اش از او اسامی پلیس‌های فاسدی را که برای دیاز کار می‌کنند را از او می‌گیرند.