خران راه
معنی کلمه خران راه در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه خران راه
19 - (پسرم !) در راه رفتن اعتدال را رعايت كن ، از صداى خود بكاه (و هرگز فرياد مزن) كه زشتترين صداها صداى خران است .
گه بخواندی مرا به راه مجاز خیره بگشاده چون خران آواز
جوانى نوبهار زندگى بودشب آمد روز روشن بى امان رفتهمى از خويش مى پرسم به افسوسكجا آن مرغك خوش آشيان رفتجوانا پند پير راه بشنومشو مغرور، بين بر ما چسان رفتنصيب خود زباغ عمر برگيرمبادا نقد فرصت ، رايگان رفتبه فردا كار خود،مسپار امروزكه مستقبل ، چو ماضى ناگهان رفتهمى بشنو ز موهاى سپيدم(دريغا گل به تاراج خران رفت )آثار نبوت در زندگى (بعثت ،احياگر انسان )
ای کسانی که بر خران سفید سوارید و در محکمه مینشینید و در راه رفتار میکنید؛ سرود را بسرایید.
راه حس راه خرانست ای سوار ای خران را تو مزاحم شرم دار
۴۶ شهر پادشاهی حزقیا (منظور از شهر در اینجا طیف گستردهای از روستاها گرفته تا شهرهای بزرگ و پرجمعیت زمان ما را در بر میگیرد) به دست سناخریب تصرف شد، ولی اورشلیم سقوط نکرد، خود سناخریب، وقایع مزبور را این گونه توصیف میکند: «چون حزقیا پادشاه یهودیه به اطاعت و فرمانبرداری من تسلیم و منقاد نمیشد، به قصد او یورش بردم، و با نیروی نظامی و با قدرت سلطه و اقتدارم، من ۴۶ تا از شهرهای به نیکی محصور و محافظت شدهٔ وی را تسخیر کردم و از شهرهای کوچکتر که پخش و پراکنده بودند، من عدهای بیشمار را تسخیر و غارت نمودم، از این محلها، من گرفتم و انتقال دادم ۲۰۰۱۵۶ نفر، سالخورده و جوان، مذکر و مؤنث، همراه با اسبان و قاطران، خران و شتران، گاوهای نر و گوسفندان، شمار و حسابی بیشمار را، و حزقیا خودش، وی را در اورشلیم محبوس ساختم، شهر تختگاه وی، مانند پرندهای در قفس، در حالی که برجهایی به دور شهر میساختم برای محاصره و محبوس ساختنش و در حالی که تودههای زمین را بر میانباشتم و علیه دروازههای شهر تلنبار میکردم تا راه فرار بر وی بربندم،...
و نيز از ضرب المثل هاى عرب است كه : دهان تو، مرا به ياد دو خر گمشده دودمانم انداخت. (و اصل اين مثل آنست كه مردى به جستجوى دو خرى كه از قبيله اش گمشده بود برخاست .در راه زنى نقابدار ديد و خران را از ياد برد و از پى زن رفت . زن بناگاه نقاب ازچهره برگرفت و دهان گشاد و چهره زشت خويش نشان داد و مرد، باز به ياد خران افتاد وگفت :...
راه خران است خواب و خوردن و رفتن خیره مرو با خرد به راه خرانه