خام عقل

معنی کلمه خام عقل در لغت نامه دهخدا

خام عقل. [ ع َ ] ( ص مرکب ) خام رای. ناقص رای. آنکه سودای ناپخته در سر پروراند. نعت است مر صاحب رای خام را.

معنی کلمه خام عقل در فرهنگ فارسی

خام رای ناقص رای

جملاتی از کاربرد کلمه خام عقل

از اين قبيل چراهاى زياد در ذهنم آشكار شده ، عقل را دچار انتشار، و عقيده را بيمار كرد،غافل از اينكه افعال اهل بيت طاهرين سلام الله عليهم اجمعين تابع حكم و مصالحى است كهبعضا عقل بشرى از درك آنها عاجز و از فهمشان قاصر است . بعضى از اوقات ،نيل فورى به مراد، انسان را دچار خطر و مبتلا به ضرر مى سازد. مانند بچه اى كهدستش به طاقچه نمى رسد و از كوتاهى دست خود آزده مى شود،غافل از اينكه اگر دستش برسد چه بسا كه در آنجا شيشه و آلات گذاشته باشند ؤ آنبچه آن را به پايين بياندازد، يا شايد تيز آبى آنجا گذاشته باشند اگر دستش بهآن برسد روى خود مى ريزد و مى سوزد. ولى وقتى كه عقلش زياد شد. دستش هم مى رسدو از آن طاقچه استفاده هم مى كند. براى من هم همان طور شد، زيرا اگر چه مقصودم را در آنوقت نگرفتم - به علت اينكه هنوز سنم كم بود، و از روى تجربه خام بودم - ولى بعداز مدتى هر چه از مولايم امام حسين عليه السلام مى خواستم از آن ، به مراتب بيشتر وبهتر، به من داد و دارد مى دهد وله المنه على و على والدى سابقا و لاحقا.
ز گرمیش همه ساز عیش گرم ز خامیش همه کار عقل خام
جوانان ، اگر در زندگى دوستدار خوشبختى و سعادت و خواهان پيروزى و كاميابىهستند، بايد با كمك ايمان و عقل بر عواطف خود چيره شوند و هرگز تسليم بى قيد وشرط احساسات خام و سوزان خويش نگردند و بااعمال ناروا، سعادت خود و دگران را تباه نسازند
عقل زاهد می‌کند گر ترک این سودای خام جنس بالا دستی از بازار مینا می‌برد
ملک را بی‌کلک تو بازار کند عقل را بی‌رای تو اندیشه خام