حیل حیل

معنی کلمه حیل حیل در لغت نامه دهخدا

حیل حیل. [ ح َ ح َ ] ( ع اِ صوت ، اِ مرکب ) اسم صوت است که بدان بزان را زجر کنند. ( از اقرب الموارد ). زجر است بزان را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه حیل حیل در فرهنگ فارسی

اسم صوت است که بدان بزان رازجر کنند

جملاتی از کاربرد کلمه حیل حیل

ای دل خون گشته با نفس دغل زیستن تا کی به افسون و حیل
اهل مکر و حیل بکوشیدند به ریا روی دین بپوشیدند
وان زبانه است برق کینه تو که ازو عاجز است آب حیل
صبر نبود چون نباشد میل تو خصم چون نبود چه حاجت حیل تو
گفتمش: ای قمار باز دغل ای ترا دفتر حیل به بغل!
عزم جوهر داشتم من در ازل جان خود را زین ندارم در حیل
دلم وصالِ ترا باز اگر اجل برسد به هر حیل که بود چارۀ دگر سازد
کاش چون طفل از حیل جاهل بدی تا چو طفلان چنگ در مادر زدی
ورنه زین فتنه و حیل ناگاه قصه رانم به صهر شاهنشاه
ز بهر حیل سرش ببرید زود به کرباس اندر بپیچید زود