حیرت عصر غیبت

معنی کلمه حیرت عصر غیبت در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حیرت از ویژگی های مردم و حضرت مهدی (علیه السّلام) در عصر غیبت می باشد.
از ویژگی های مهم دوران غیبت سرگردانی است؛ به ویژه هرچه به زمان ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک تر می شویم، بر شدت آن افزوده می شود. در این دوران، انسان ها به سبب پنهان بودن رهبر الهی خود، در تحیر، و برخی نیز در گمراهی به سر خواهند برد. البته افراد بسیاری نیز به دلیل اهتمام جدی به پروای الهی، از این آزمون ها با سربلندی به سلامت عبور کرده، ایمان خود را تا واپسین لحظه ها به خوبی حفظ می کنند.
حیرت مردم در غیبت
عبدالعظیم بن عبدالله حسنی، از امام نهم جواد الائمه (علیه السلام)، از پدرانش حدیث کرده است که امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود: للقائم منا غیبة امدها طویل، کانی بالشیعة یجولون جولان النعم فی غیبته، یطلبون المرعی فلا یجدونه، الا فمن ثبت منهم علی دینه و لم یقس قلبه لطول امد غیبتة امامه فهو معی فی درجتی یوم القیامة... .برای قائم ما غیبتی است که مدتش طولانی است. گویا شیعه را می بینم که در غیبتش چون چهارپایان جولان می زنند و چراگاه می جویند و به دست نمی آورند. آگاه باشید هرکدامشان بر دین خود ثابت بماند و برای طول غیبت امام، دلش دچار قساوت نشود، او در روز قیامت در درجۀ من، با من است... .
حیرت حضرت مهدی
در برخی روایات، این حیرت، به خود حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز نسبت داده شده است. حیرت از نظر لغت هنگامی به کار می رود که شخص، در کار خود سرگردان است و گشایشی در آن نمی بیند. که این، به تناسب افراد متفاوت خواهد بود، از این رو سرگردانی آن حضرت، با آنچه درباره عموم مردم گفته شده، کاملا متفاوت است.اصبغ بن نباته گوید: بر امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) وارد شدم و دیدم در حالی که در اندیشه فرو رفته است، با انگشت بر زمین خط می کشد. پرسیدم: ای امیرالمؤمنین! چرا شما را اندیشناک می بینم و چرا بر زمین خط می کشید؟ آیا به زمین و خلافت در آن رغبتی دارید؟ فرمود: نه به خدا سوگند! نه به آن و نه به دنیا هیچ روزی اشتیاقی نداشته ام؛ لکن در فرزندی می اندیشم که از سلالۀ من و یازدهمین فرزند من است. او مهدی است و زمین را پر از عدل و داد می سازد؛ همانگونه که پر از ستم و جور شده باشد. او را سرگردانی و غیبتی است که اقوامی در آن گمراه شده و اقوامی دیگر در آن هدایت یابند. البته این احتمال قوی می نماید که مقصود از سرگردانی در این روایت، سرگردانی مردم باشد؛ چرا که فرموده است برای او غیبت و حیرت (هر دو) هست و غیبت زمانی معنا پیدا می کند که حضرت در مواجهه با مردم تصور شود. مسلم است حضرت نزد خود غایب نیست و اگر گفته می شود برای او غیبت است، یعنی در مواجهۀ با مردم پنهان است.حیرت نیز این گونه است؛ یعنی حالتی برای حضرت پدید می آید که حاصل آن برای مردم، سرگردانی و عدم گشایش در کارها خواهد بود.
← قرینه بر حیرت مهدی
...

جملاتی از کاربرد کلمه حیرت عصر غیبت

در بغداد، مرکز خلافت عباسی، در عصر غیبت صغری مانند دوره گذشته، شیعه از پایگاه سیاسی محروم بود.
به گفته خود، پدرش از تحصیل کردگان حوزه نجف و تحت تأثیر مباحث ضد فلسفی میرزا مهدی اصفهانی بود و مهدی نصیری نیز از اوایل طلبگی در این زمینه از پدر متأثر بود. وی فلسفه را مبتنی بر فهم خودبنیادی می‌داند و نه خدابنیادی و آن را مخالف شرع قلمداد می‌کند. او مناظره‌هایی با عنوان «نقد فلسفه و عرفان» با احمد رهدارو محسن غرویان داشته که یکی از این مناظره‌ها ۲۰ مهر ۱۳۹۰ از برنامه زاویه پخش شد. دغدغهٔ فکری نصیریِ متاخر، امکانپذیری تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت و دوران سیطرهٔ مدرنیته است. دغدغه‌ای که در جدیدترین کتاب وی با نام عصر حیرت دنبال شده‌است. این کتاب، پس از چندین سال انتظار و عدم دریافت مجوز چاپ، سرانجام در سال ۱۳۹۸ و به صورت الکترونیکی و رایگان منتشر شد.
نیابت عامه در عصر غیبت توسط یک فقیه که شرایط لازم را دارد تا به‌شرط مصلحت همه اموری را که امام معصوم در آن صلاحیت داشته است اداره کند… شامل تلاش برای برقراری حکومت اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر اگر خطری باشد که اسلام را تهدید کند یا اصالت اخلاق عمومی را خدشه دار کند. تلاش برای احیای آگاهی اسلامی، دعوت در داخل و خارج از کشور، رفع شکاف‌ها، دستور جهاد، دفاع، صلح، قبول آتش‌بس، تقسیم غنایم، گرفتن زکات و خمس، تصرف در امور صغار، موقوفات، برپایی جمعه و جماعات، تعیین ائمه، تعیین قضات، نظارت بر کار آنها، رسیدگی به صدور احکام ، فتوا و پرداختن به امور حسبیه است.
شش سال بعد عنوان شیخ الاسلامی پایتخت از او گرفته شد و شیخ‌الاسلامی مشهد و سپس هرات به او واگذار شد. نویسنده کتاب الهجرة العاملیة این اقدام شاه طهماسب را مصداق نفی بلد و تبعید سیاسی دانسته و دلیل آن را تلاش وی در احیا و اقامه نماز جمعه (که اقامه آن در عصر غیبت مورد اختلاف علما بود) در پایتخت صفویه می‌داند. چرا که باعث شد دولتمردان صفوی احساس خطر کنند و او را مانند محقق کرکی مانع بزرگی در برابر خواسته‌های خود بدانند. سرانجام پدر در سال (۹۸۳ق) ایران را به قصد زیارت حج ترک کرد و بعد از انجام مناسک حج به بحرین رفت، در آن‌جا اقامت گزید و یک سال بعد وفات یافت.