حکم حاکم به ثبوت هلال

معنی کلمه حکم حاکم به ثبوت هلال در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آیا حکم حاکم، به ثبوت هلال، حجیّت دارد یا خیر؟ در این باره، فقها و صاحب نظران مذاهب اسلامی، دیدگاههای گوناگونی دارند.
بسیاری از آنان حکم حاکم را، چه مستند او در حکم، بیّنه باشد و چه رؤیت و علم خود، حجّت دانسته اند. برخی، حجیت آن را بکلّی انکار کرده و گفته اند: حکم حاکم، چه مستند باشد به بیّنه و چه به تواتر و شیاع و چه به رؤیت و علم خودِ حاکم، حجّت نیست.برخی دیگر گفته اند: اگر مستند حاکم در حکم، بیّنه باشد، حکم او حجّت است و اگر مستند به علم و رؤیت خود حاکم باشد، حجّت نیست.
پیشینه بحث
عدّه ای از اهل سنت به حکم حاکم اصالت داده و حجیّت را تنها از آنِ حکم حاکم دانسته اند. اینان، دیگر راهها را در صورتی حجّت دانسته اند که حاکم، آن را تأیید نماید. پیش از آن که به نقل و نقد اقوال یاد شده بپردازیم، اشاره ای داریم به پیشینه بحث: در کتابهای فقهی و منابع روایی از تصدّی پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) و علی (علیه السلام) و خلفاء و دیگر حکام و سلاطین در امر هلال، سخن به میان آمده است. حتی در برخی از روایات، تصریح شده: تصدّی هلال، از وظایف امام و حاکم اسلامی است.امّا فقیهانی چون: شیخ مفید، ابن براج، سرّار دیلمی، ابن حمزه و … سخن از این مقوله به میان نیاورده اند.شیخ صدوق (م۳۸۱) و برخی از فقها، در ضمن مباحث دیگر، اشاره ای دارند به نقش حاکم در ثبوت هلال. شیخ صدوق در باب روزه یوم الشّک می نویسد: من کان فی بلد فیه سلطان فالصّوم معه والفطر معه لانّ فی خلافه دخولاً فی نهی اللّه عزوجّل حیث یقول: و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه. هر کس در شهری باشد که سلطان و حاکم دارد، روزه و افطار، باید به همراه او انجام گیرد. زیرا در مخالفت او، ورود در نهی خدای عزوجّل است که می فرماید: خود را با دست خویش، به هلاکت نیفکنید.شیخ صدوق ، پس از سخن فوق، روایت عیسی بن ابی منصور را نقل می کند که حکایت از رجوع امام صادق (علیه السلام) در (یوم الشکّ) به سلطان دارد .قاضی نعمان (م۳۶۳) در بحث از روزه (یوم الشک) و تکلیف مردم در آن روز، از نقش امام سخن به میان می آورد و وظیفه مردم می داند که با وجود امام، به وی مراجعه کنند .شیخ طوسی (م۴۶۰) در تهذیب، در بررسی روایات رؤیت، اشاره دارد به تصدّی پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) در امر هلال و رجوع مردم به آن حضرت، برای شهادت و اعلان هلال توسط پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) . همو، در کتاب خلاف، هر چند از حکم حاکم به عنوان راهی مستقل سخن به میان نیاورده ولی از محتوای مطالبی که عرضه کرده استفاده می شود که: حجیت حکم حاکم را به عنوان اصل موضوعی قبول دارد. اذا رای هلال شهر رمضان وحده لزمه صومه، قبل الحاکم شهادته او لم یقبل. هنگامی که فردی هلال ماه رمضان را رؤیت کند، روزه بر او واجب می شود. خواه حاکم شهادت وی را بپذیرد و یا نپذیرد. بر این نظرند فقیهانی چون: ابن فهد حلّی ، شهید ثانی ، مقدس اردبیلی .نخستین کسی که ثبوت هلال را به حکم حاکم می پذیرد و آن را راهی مستقل می داند در ثبوت هلال، علامه حلّی (م۷۶۲) است. وی می نویسد: فاذا رایت الهلال فصم و اذا رایته فافطر لانّه متیقن انّه من رمضان فلزمه صومه کما لو حکم به الحاکم .با دیدن هلال روزه بگیر و با دیدن آن، روز بگشا. زیرا یقین به رمضان روزه را الزامی می کند. همان گونه که اگر حاکم به ثبوت هلال حکم کند، روزه الزامی است.شهید اوّل (م۷۸۶) و محقق سبزواری (م۱۰۹۰)۱۰، با صراحت بیشتری مسأله را مطرح کرده اند. شهید در دورس می نویسد: الثالث: لا یکفی قول الشاهد، الیوم الصوم او الفطر لجواز استناده الی عقیدته بل یجب علی الحاکم استفساره، و هل یکفی قول الحاکم وحده فی ثبوت الهلال، الاقرب، نعم . شهادت شاهد، به این که امروز رمضان است یا عید، کفایت نمی کند، بلکه بر حاکم است، از وی پرس و جو کند.آیا قول حاکم به تنهایی در اثبات هلال، کفایت می کند یا خیر؟ قول نزدیک به واقع این است که: بله. برخی دیگر از فقها، افزون بر طرح مسأله به دلائل آن نیز پرداخته اند. از جمله: سید محمد عاملی (م۱۰۰۹) ، محقق سبزواری ، شیخ یوسف بحرانی (م۱۱۸۶) ، همو، درالدّرالنجفیه ، علاّمه نراقی (م ۱۲۴۵) ، شیخ محمّدحسن نجفی (م۱۲۶۶) و … سیدمحمد کاظم یزدی (م۱۳۳۸)، افزون بر طرح مسأله، به فروعات آن نیز اشاره کرده است . همه کسانی که بر عروه شرح و تفسیر و حاشیه نگاشته اند، دلائل و فروعات مسأله را نیز به بحث گذارده اند. بنابراین، انظار فقهای شیعه در طرح حجیّت حکم حاکم، سیر صعودی داشته است. تا زمان علاّمه حلّی، به احتمال بسیار آن را اصلی پذیرفته شده دانسته اند. امّا چرا از کم و کیف مسأله سخنی به میان نیاورده اند، بر ما روشن نیست.سید عبدالاعلی سبزواری، مسأله را از واضحات فقه شیعه شمرده و تردید در آن را تردید در واضحات فقه دانسته است. وی درباره شیوه فقها می نویسد: و لم اظفر علی التشکیک فیه من القدماء، مع انّ المسأله کانت ابتلائیه لدیهم . از بین قدماء، کسی را نیابیدیم که در مسأله تردید روا دارد. در حالی که مسأله مورد ابتلاء بوده است. پس از علاّمه، مسأله به شکل روشن تری در کتابهای فقهی مطرح شده است. پس از محمد کاظم طباطبایی یزدی، صاحب عروه، علما، به تفصیل بدان پرداخته اند.گفتیم: در این که حکم حاکم در اثبات هلال حجیّت دارد یا خیر، فقها، اختلاف نظر دارند. از همه آن نظرها، دو نظر زیر، محور بحث ما را تشکیل می دهد:۱. عدم حجیّت حکم حاکم مطلقا۲. حجیّت حکم حاکم مطلقا.
عدم حجیّت مطلقا
شیخ یوسف بحرانی، قول به عدم حجیّت را، به نقل از فاضلی از فاضلان عصر خویش، طرح کرده است و خود نیز، همین نظر را می پذیرد. مولی احمد نراقی و آیة اللّه خویی به تقویت این دیدگاه می پردازند. شیخ یوسف بحرانی، می نویسد: و یظهر من بعض افاضل متأخری المتأخرین العدم و انّه لابدّ من سماعه من الشاهدین، قال: انّه لا یجب علی المکلّف العمل بما ثبت عند الحاکم الشرعی هنا بل ان حصل الثبوت عنده وجب علیه العمل بمقتضی ذلک و اِلاّ فلا. از گفته برخی از فاضلان، عدم حجیّت حکم حاکم، استفاده می شود. مکلّف، ناچار باید برای تعیین تکلیف خود، از دو شاهد بشنود. وی (فاضل معاصر) گفته است: بر مکلّف واجب نیست به آنچه در نزد حاکم، ثابت شده عمل کند. بلکه اگر هلال، در نزد خود مکلّف، به اثبات رسید، به مقتضای آن، باید عمل کند وگرنه، ثبوت حکم در نزد حاکم، برای او تکلیفی نمی آورد.همو، پس از نقل دلائل عدم حجیّت و نقل و نقد ادّله حجیّت حکم حاکم می نویسد: و بالجمله فالمسأله عندی موضع توقف و اشکال لعدم الدلیل الواضح فی وجوب الاخذ بحکم الحاکم بحیث یشمل موضوع النزّاع. خلاصه، این مسأله در نزد من جای توقف و محلّ اشکال است، به علت نبود دلیل روشنی بر وجوب عمل به حکم حاکم، به گونه ای که رؤیت هلال را نیز شامل شود. مولی احمد نراقی، پس از نقل سخنان شیخ یوسف بحرانی و استناد به همان ادّله ای که وی در حدائق آورده، قول به عدم حجیّت را تقویت می کند . آیة اللّه خویی و محمّد جواد مغنیه نیز، حکم حاکم را در ثبوت هلال نمی پذیرند. آیة اللّه خویی، پس از نقل دلائل حجیّت حکم حاکم و نقد آن می نویسد: و لا جل ذلک استشکلنا فی ثبوت الهلال بحکم الحاکم . به سبب خدشه دار بودن دلائل حجیّت، در ثبوت هلال به حکم حاکم اشکال کردیم.
← دلائل عدم حجیّت حکم حاکم
...

جملاتی از کاربرد کلمه حکم حاکم به ثبوت هلال

حکم حاکم به قدر استعداد بود ار حاکم حکیم بود
علی که او را بود ز رتبت به علم مخزن به حکم حاکم به امر آمر به نهی ناهی به رمز کاشف به راز محرم